خلاصة:
انتقال نامتقارن قیمت بنگاههای تولیدی میتواند دال بر وجود قدرت بازار باشد. در همین راستا این مطالعه به کمک یک الگوی ترکیبی به تحلیل همزمان انتقال قیمت میان بازار فرآوری و خردهفروشی پسته با وجود پارامتر قدرت بازار پرداخته است. بدین منظور، از داده های فصلی طی سالهای 1392-1374 استفاده شد. در راستای هدف مطالعه، رفتار قیمت خرده فروشی پسته در قالب دو رژیم تغییرات متفاوت ارزیابی گردید که با ماهیت عرضه محصولات کشاورزی که در فصول برداشت دارای عرضه فراوان هستند، سازگار است. همچنین، از معکوس کشش عرضه محصول به عنوان پارامتر قدرت بازار استفاده شد. با استناد به رژیم محتملتر (رژیم دوم) مشخص گردید که عاملان بازاریابی در سطح عمده فروشی تمایل دارند افزایش قیمت را در مقایسه با کاهش قیمت با شدتی بیشتر به سطح خرده فروشی منتقل کنند. در این رژیم انتقال نامتقارن قیمت و وجود قدرت بازار مورد تایید قرار گرفت. در رژیم نخست که دارای احتمال وقوع کمتر از 20 درصد میباشد، قدرت بازار پایینتر بوده و بنظر میرسد بیشتر با فصول وفور عرضه انطباق دارد که در این فصول واحدهای کوچک نیز مبادرت به عرضه محصول مینمایند. به گونه ای که به عنوان رقبای کوچکتر در جهت افزایش رقابت در بازار عمل میکنند.
Asymmetric price transmission may indicate market power exerted by production firms. Regarding the issue a mixture model has been applied to analysis the price transmission pattern between processing and retailer markets of pistachio while market power is considered as well. The analysis is based on seasonal data covering 1995-2013. In line with the study objective، retailer price of pistachio was examined using two regimes of price changes، having high conformity with agricultural products nature that are characterized with mass supply in harvesting season. Inverse supply elasticity of output was used as market power parameter. Regarding the second regimethat is more likely to happen، marketing agents in wholesale market are inclined to transmit increased prices to retailer market more significantly than decreased prices. Under this regime asymmetric price transmission and market power was confirmed. The first regime with probability of 20 percent showed a lower market power، having more concordance with mass supply seasons in which small firms serve as output suppliers. These firms act as fringes،resulting in more competitive market structure.
ملخص الجهاز:
"در همین زمینه یافته های مطالعه فرج زاده (١٣٩١) نشان میدهد که با حرکت اقتصاد ایران به سوی اقتصاد بازار، پس از کاهش موانع تجاری و کاهش یارانه حامل های انرژی صنایع غذایی دارای فرصت توسعه و افزایش تولید خواهند بود، اما با توجه به گسترش جهانی شدن و از بین رفتن مرزهای تجاری لازم است در جهت شناخت بیش تر ساختار بازار داخلی و فراهم کردن شرایط لازم برای حضور موثر در عرصه جهانی و مشارکت فعال تلاش شود (بی ریا و جبل عاملی، ١٣٨٥).
حاشیه بالای بازار محصولات غذایی و کشاورزی که نوعا با خدمات بازاریابی انجام شده نیز تناسبی ندارد، همواره مورد توجه بوده، به گونه ای که بر اساس مطالعات انجام گرفته حدود ٥٠ درصد قیمت پرداختی مصرف کنندگان برای کالا مربوط به هزینه های بازاریابی است (دهدشتی و صیدزاده، ١٣٨٥).
رفتار متفاوت به گونه خاص با ماهیت عرضه محصولات کشاورزی که در فصل های برداشت دارای عرضه فراوان هستند سازگار است ، اما از حیث ابزار، افزون بر این ، که بر اساس الگوی انتقال قیمت در خصوص قدرت بازار امکان ارایه استنباط فراهم شد، مساعدت دیگر استفاده از معکوس کشش عرضه محصول بود که طی آن مشخص گردید به گونه ای معنیدار میان قیمت و هزینه نهایی فاصله وجود دارد و لذا، میتواند دال بر وجود قدرت بازار باشد.
Testing symmetry in price transmission models, Louisiana State University, Department of Agricultural Economics &Agribusiness, Working Paper."