خلاصة:
یکی از معضلات همیشگی جوامع، وجود خُرافه و اعتقاد به آن است. عوامل و زمینه های خُرافه گرایی در همه کشورها، آیینها و دینها وجود دارد و بمانند پوستینی وارونه در پی تحریف واقعیت اند. نحله های خرافه پرستی یکی پس از دیگری رشد یافته و هر روز عدهای زیادی از مردم ناآگاه (از جمله مردم ایران) را جذب خود میکند. براین اساس در نوشتار فوق برآنیم تا با نگاهی تربیتی، به روش پژوهش توصیفی از نوع اسنادی، از طریق تجزیه و تحلیل کیفی اطلاعات به این سوال پاسخ دهیم که؛ خرافه پرستی در ایران و جهان مبتنی برچه جایگاهی بوده و چه راهکارهای تربیتی برای آن میتوان ارائه نمود؟ در پایان نیز به این نتیجه رسیده ایم؛ خُرافه پرستی حاصل دوره های مختلف تاریخی بوده و آثار مخرب و بعضاً غیرقابل جبرانی دارد. و ما در این راه نیاز به رویکردی تربیتی جهت درمان این معضل اجتماعی داریم. دو راهکار تربیتی عقلانی و عرفانی پیشنهاد میگردد؛ چراکه از اهداف اساسی تربیت عقلانی و عرفانی؛ تربیت انسانهای هوشیار و آگاهی است که تفکر خود را بر پایه استدلال صحیح و منطقی بنا نهاده و در برخورد با دنیای پیرامون خود با اندیشه ای جامع و عمیق، جوانب مختلف امور را بررسی کرده و از قابلیت انعطاف بالایی در مواجهه با مسائل زندگی برخوردار باشند.
One of the perennial problems of the society is the existence of superstitionism and the belief in it. Factors and contexts of superstitionism exist in all countries، rituals and religions and seek to distort the reality such as a backward cover. Schools of superstition grow one after another and a large number of uninformed people (including Iran) are absorbed toward it every day. Based on the above-mentioned introduction، we seek to take an educational look and employ a descriptive method via the qualitative analysis of data and answer this question that، what position superstitionism has in Iran and what sorts of educational strategies can be provided for that? Findings revealed that superstitionism is the outgrowth of different historical periods and its effects are devastating and sometimes irreversible. Moreover، we need to have an educational approach to treat this social problem. Two educational، rational and mystical strategies are recommended. The basic objective of rational and spiritual education is training aware and mindful people، who have based their thinking on correct and logical reasoning and investigate different aspects of matters with comprehensive and profound ideas and show high flexibility in dealing with real-world issues.
ملخص الجهاز:
"بروز پاره ای از این گرایش ها و رفتارهای انحرافی و خرافی ١ به ویژه در حوزه رفتارها و اعتقادات اجتماعی و دینی در دهه اخیر زنگ خطری است که باید به آن توجه داشته و با سلاح تربیت و دین به جنگ با آنها رفت ؛ با این وجود و به سبب ریشه های قوی و پایدار این گونه اعتقادات و رفتارها، متأسفانه هم چنان جامعه امروز ایران از این مسأله رنج میبرد و نگرانیها و دغدغه ها رو به فزونی دارد.
پادشاهان ساسانی در جهت برپایی یک حکومت دینی واحد بین آیین خود و زروان پرستی، نوعی رویارویی دیده و تلاش کردند به باورهای زروانی نوعی ظاهر زرتشتی دهند؛ هرچند در این دوره در زدودن مطالب زروانی از متن های دینی کوشش هایی به عمل آمد، اما دانشمندانی که درباره اعتقادهای دینی ایرانیان در زمان ساسانیان تحقیق کرده اند، همه براین باورند که بسیاری از مردم این سرزمین در آن عهد زروانی بوده اند (دولت آبادی، ١٣٧٩).
علامه طباطبایی (١٣٧٦) در اینکه چرا و به چه علت هایی مردم به خرافه میگرایند، می نویسد: "آدمی از این نظر که آراءاش ، همه به اقتضای فطرت اش منتهی میشود (فطرتی که از علل هر چیز جستجو میکند و به اقتضای طبیعت اش منتهی میشود که او را وادار به استکمال نموده و به سوی آنچه که کمال حقیقی اوست سوق اش میدهد)، هرگز حاضر نیست خود را تسلیم آراء خرافی کند و در برابر هر خرافه ای، کورکورانه و جاهلانه خاضع شود؛ الا عواطف درونی و احساسات باطنی که بیشتر و عمده اش خوف و رجاء است ، همواره خیال او را تحریک میکند به اینکه تأثیر پاره ای خرافات را بپذیرد."