خلاصة:
پس از تحولات 2003 عراق، چیستی نوع مشارکت سیاسی آینده ایرانیان کرد در ساختار این کشور مورد اهتمام این مقاله قرار گرفته است. با مفروض گرفتن تعهد کردهای ایرانی به لایه هویت ایرانی خود، سمت و سوگیری سیاسی توافقات کردهای ایران با حکومت مرکزی به سه شکل می تواند درآید: ادامه تمرکزگرائی در نظام تکساخت، تمرکز زدائی اداری و نهایتا ساختار چندساخت فدرالی.
تصرفات نظامی عثمانی علیه ایران موجب پخش شدن کردها در چهار کشور خارج از فرهنگ ایرانی (ترکیه، روسیه، سوریه، و عراق) و سیاسی شدن کردها شد. نتیجه این سیاسی شدن، روی آوردن بعضی از گروه های سیاسی کرد به بنیادگرائی قومی و یا تقابل بنیادگرائی دینی قومیت کرد در کشورهای گوناگون شد. اما تاسیس حزب ایران به رهبری یک کرد ملی گرا و جانشینی دو کرد به رهبری جبهه ملی، و سخنگوی مدیریت هفتم و هشتم سیاسی - اجرائی در دوران جمهوری اسلامی نشان از آگاهی بخش عظیمی از جمعیت کرد ایران به لایه های مختلف هویت دارد.
با وجود این آگاهی کردها بر سابقه تاریخی مشترک با ایران، گهگاه مناقشات بنیادگرایانه قومی در مقابله با لایه هویت ملی از درون مرزی دیگر کشورها نشات گرفته و به درون فضای سیاسی ایران نیز کشیده می شود. به لحاظ این ماهیت دوگانه آرمانی و آرزوی هیجان گرایانه، با احتساب خطرات ناشی از بنیادگرایانه سیاسی قومی - طبقاتی و یا بنیادگرائی دینی، هم قدرت های بزرگ مخالف احیا امپراتوری منسوخ قومی - فرقه ای هستند، و هم کشورهای منطقه نسبت به آثار امنیتی آن بر تمامیت ارضی خود بیمناک مانده اند.
در حالی که تحولات مدرنیته و پسامدرنیته به ترتیب در فضای حاکمیت انسانی و کرامت انسانی رقم می خورد، نگاه احیاگرایانه نظم اولیه به شکل بنیادگرایانه قومی، این بیم را به وجود آورده، که آینده سیاسی خاورمیانه عرصه جنگ های فرهنگی قرن های شانزدهم و هفدهم اروپا شود. این امر یکی از مهمترین عواملی است که نوعی تقارب بین نگاه امنیتی قدرت های منطقه ای درگیر در موضوع و قدرت های بزرگ را فراهم آورده است. حضور کشورهای منطقه در دوران گذار از عوامل داخلی است که فرهنگ معنابخش قومی و دینی را به سطح خلقیات متعصبانه دگرستیز در منطقه درآورده است. این افول معنا به سطح خلقیات تحریک شده، به احتمال زیاد از عوامل داخلی است که بر پیچیدگی مساله کردها نقش اساسی تر از عوامل خارجی ایفا کرده است. در این مقاله سعی شده تا با نگاهی صرفا علمی و دور از هرگونه تعصبات خاص سیاسی و مذهبی، موضوع مورد بررسی قرار گیرد. مولفین درنظر دارند تا با تجزیه و تحلیل اثرات فدرالیسم در کردستان عراق و تاثیر آن بر هنجارهای سیاسی و قومیتی کردهای ایران به بررسی موضوع بپردازند.
ملخص الجهاز:
"اقدامات موثر در این خصوص عبارتند از: ١- افزایش مطبوعات محلی با گویش قومی خود ٢- رشد فزاینده انجمن ها و مراکز مذهبی قوم کرد ٣- درخواست فرصت حضور و ارتقاء در پست های اداری سیاسی محلی ٤- استفاده از توانمندی و خلاقیت های نخبگان قومی در ادارة امور مناطق بومی و نیز در سطح ملی ٥- پیگیری سیاست های عدم تمرکز مطلق و واگذاری اختیارات محلی و منطقه ای به افراد بومی ٦- تعمیق سیاست تنش زدایی به منظور جلوگیری از هرگونه بهره برداری دیگران از شکاف های زبانی و مذهبی ٢ـ مطالبات اقتصادی بیشتر محققان به رغم دیدگاه های متفاوت در زمینه قوم و یا گروه های زبانی و مذهبی در مورد وجود نابرابری در شاخص های توسعه در مناطق قوم نشین و مرکزی کشور اتفاق نظر دارند و معتقدند که پس از پیروزی انقلاب ایران به رغم همه اقدامات دولت پس از انقلاب و بهبود نسبی شرایط زندگی باز هم این نابرابری های اقتصادی به قوت خویش باقی مانده است .
استقرار نظام فدرالیسم در کردستان و به رسمیت شناختن زبان کردی همپا و هم وزن زبان عربی به عنوان یکی از دو زبان رسمی کشور اخذ امتیازات فرا فدرالی و توقف روند تعریب ، همگی در زمره تحولات و تاثیر پذیری های ساختار نظام سیاسی عراق از ناسیونالیسم قومی است که در صورت نهادینه شدن قطعی آن در این کشور می تواند ایالات متحده آمریکا را در موضعی مناسب تر برای طرح گسترده الگوی دموکراسی در خاورمیانه بزرگ قرار داده و قدرت چانه زنی این کشور را با کشورهای همسایه عراق علی الخصوص کشور ایران به عنوان بازی گر منطقه و مخالف با دولت آمریکا افزایش داده و تحرکاتی تازه در مناطق کردنشین ایران تاثیرپذیری آن از نظام فرا فدرالیستی در عراق متاثر باشد."