خلاصة:
مدخل «حدیث» از مقالات جلد سوم دایرة المعارف اسلام دارای مطالب مهم و اساسی از جمله «نقد حدیث» است. نویسنده در تبیین بخشی از خطوط اصلی مربوط به حدیث تا حدودی موفق بوده است، ولی مطالبی در مورد پیدایش حدیث، جوامع حدیثی، نقد حدیث، مراتب صحت در احادیث صحیح، اصطلاحات مربوط به علم حدیث و علم درایة و... ارائه داده است که بحث برانگیز است، مقاله به ویژه در بخش «نقد حدیث»، از جهات دیگر نیز دارای کاستیها و اشکالات اغماض ناپذیر است که این نوشتار بیشتر به این قسمت پرداخته است و مواردی هم که به تکمیل و توضیح بیشتر نیاز دارد، مورد اشاره قرار داده است.
ملخص الجهاز:
"چهره هایی چـون ابن ابی العوجاء قبل از اعتراف برای اهل حدیث شناخته شده بودند و چنان نبود که راویان حدیث از این نمونه افـراد کـه آشـکارا اظهار کفر و الحاد میکردند، اخذ روایت کنند یا حرف های بی اساس آنها را به عنوان روایت در کتاب هـای حـدیث ثبـت نماینـد.
از اینها گذشته ، اگر در کلام یحیی بن سعید دقت شود، مقصودش این است که آن مقدار که از اهل خیر و صلاح در موضوع نقل حدیث دروغ شنیده شد، از آنان در موارد دیگر تا آن مقدار شنیده نشد، نه اینکه آنها به طور مطلق بیشترین دروغ ها را درباره حدیث داشته اند؛ به عبارت دیگر، مقصود این است که صالحان در موضوع های دیگر دروغ نمی گفتند، ولی در موضوع حـدیث ، بـا همین بهانه های خیرخواهانه و جاهلانه ، تن به دروغ داده اند.
هر چند این سخن ها، بهانه ای بود تا امثال این افراد از نقـل احـادیثی کـه بـا خـط مشـی سیاسـی شـان هماهنگ نبود، خودداری ورزند، ولی هشدارهای پیشگیرانه پیامبر o نشان میدهد که پیشینه جریان نقد نه تنها از حیث پیشینه و قدمت کمتر از پدیده جعل حدیث نیست ، بلکه ممکن است بر آن پیشی داشته باشد.
این کتاب های ثانوی که حاوی مجموعه اطلاعات کتب گذشته بود، از جامعیت نسبی و دقت فراوان برخـوردار بـود؛ ایـن دو ویژگی و سهولت دستیابی به اطلاعات آنها موجب شد تا به عنوان کتب مرجع شناخته شوند و منابع قدیمی تر کم کم از دور خارج شده ، متروک شوند؛ بنابراین ، آنچه باعث شد تا منابع ثانوی به عنوان کتب رسمی رجالی شناخته شوند، سـهولت در دسـتیابی بـه اطلاعات و جامعیت آنها بوده است و این بدان معنا نیست که پیشتر از آن ، کتابی تدوین نشده بود یا انقطاعی بـین زمـان صـدور حدیث و تدوین کتب رجالی صورت پذیرفته باشد."