خلاصة:
بخش قابل ملاحظهای از هولوگرام اندیشه "اومانیسم"، صورت و مظاهر "مکاتب ادبی-هنری" را نمایان کرده است. افزون براین، اغراق هم نیست اگر گفته شود که بسیاری از این مکاتب در دوره خود با عقاید اقتصاد نوین آن دوره ممزوج شده و از آن تاثیر گرفتهاند. منظور از طرح مکاتب هنری در اینجا، تلفیق هنر و فرهنگ با اقتصاد است که در هر دوره از زمان، از اهمیت خاصی برخوردار بوده و طی سالیان بعد بر اهمیت آن افزوده شده است. اعتقاد دارم که این تلفیق، امتزاج و درگیری تخیل و تعقل بوده که بنابراین، رابطه میان هنر و اقتصاد را آشکار میسازد. ممکن است در نگاه نخست، هنر با عقلانیت جریان اصلی علم اقتصاد و بهطورکلی، اقتصاد نئو-کلاسیک در تضاد باشد؛ اما معتقدم که درگیری تخیل و تعقل نهتنها به بدنه علم اقتصاد لطمهای وارد نمیکند، بلکه زوایای ناپیدای آنرا از پنجره زیباییشناختی آشکار میسازد. درواقع، عقلانیت ابزاری اقتصاد نئو-کلاسیک برگرفته از تخیل نظریهپردازان آن بوده که نهتنها رگههای آنرا بهطور آشکار میتوان در هنر، فلسفه و ادبیات یافت، بلکه ریشه در هولوگرام تاریخ چندهزارساله دارد. در این مقاله سعی کردهام که رابطه میان تفکر و انتخاب اقتصادی در مکتب کلاسیسیسم را آشکار ساخته و بهطور اجمال رابطه آن را با تطور علم اقتصاد روشن نمایم. هدف از این پژوهش، آن است که بتوانم بهتدریج و قدم به قدم، لایههای ناپیدای تفکر یا پارادایم (الگو واره) مسلط بر نظریههای علم اقتصاد و چارچوبهای فکری و فرهنگی آن را با نگاه زیباییشناسانه عیان سازم.
ملخص الجهاز:
در این میان، اقتصاد هنر و فرهنگ یکی از اصیلترین و اصلیترین زمینههای غنی اقتصاد ملی است که هر چه از ظرفیتهای بیشتری برخوردار است، کمتر به دیده یک میدان اقتصادی جدی انگاشته شده است.
سهم اقتصاد فرهنگ در اقتصاد رتبه هجدهمی ایران بر اساس آن چه به آن اشاره شد، سهمی ناچیز است و این در حالی است که بهترین آوردهها و بالاترین ارزشافزودهها در تولیدات هنری و صنایع فرهنگی بهچشم میخورد.
مدیر مسوول بررسی نظری پیرامون رابطه میان میان تفکر و انتخاب اقتصادی در مکتب کلاسیسیسم دکتر علیرضا رحیمی بروجردی * اشاره بخش قابل ملاحظهای از هولوگرام اندیشه "اومانیسم"، صورت و مظاهر "مکاتب ادبی-هنری" را نمایان کرده است.
ممکن است در نگاه نخست، هنر با عقلانیت جریان اصلی علم اقتصاد و بهطورکلی، اقتصاد نئو-کلاسیک در تضاد باشد؛ اما معتقدم که درگیری تخیل و تعقل نهتنها به بدنه علم اقتصاد لطمهای وارد نمیکند، بلکه زوایای ناپیدای آنرا از پنجره زیباییشناختی آشکار میسازد.