خلاصة:
ﯾﮑﻰ از وﯾﮋﮔﻰ ﻫﺎی ﺗﺎرﯾﺦ ﺳﯿﺎﺳﻰ اﯾﺮان در ﻗﺮن ﻫﺸﺘﻢ ﻫﺠﺮی ﻗﻤﺮی، ﺣﺪﻓﺎﺻﻞ زوال اﯾﻠﺨﺎﻧﺎن ﺗﺎ روی ﮐﺎر آﻣﺪن ﺗﯿﻤﻮرﯾﺎن، وﺟﻮد ﺳﻠﺴﻠﻪ ﻫﺎی ﻣﺤﻠﻰ ﻣﺘﻌﺪدی اﺳﺖ ﮐﻪ در ﭼﻬﺎر ﮔﻮﺷﻪ ی اﯾﺮان ﺗﺸﮑﯿﻞ ﺷﺪﻧﺪ. در اﯾﻦ ﻣﯿﺎن ﺷﺮق اﯾﺮان و ﺧﺮاﺳﺎن، ﻣﺤﻞ ﻗﺪرت ﻧﻤﺎﯾﻰ ﺣﮑﻮﻣﺖ ﻫﺎی ﻣﺘﻌﺪد از ﻗﺒﯿﻞ ﺳــﺮﺑﺪاران ﺑﻪ ﻣﺮﮐﺰﯾﺖ ﺳــﺒﺰوار ﺑﻮد ﮐﻪ ﺑﺎ اﺗﮑﺎء ﺑﻪ ﻣﺬﻫﺐ ﺗﺸﯿﻊ اﺛﻨﻰ ﻋﺸﺮی روی ﮐﺎر آﻣﺪﻧﺪ. ﺣﮑﻮﻣﺖ ﺳﺮﺑﺪاری در ﻣﺮزﻫﺎی ﺷﺮﻗﯽ ﺧﻮد ﺑﺎ ﺣﮑﻮﻣﺖ ﺳﻨﻰ ﻣﺬﻫﺐ آل ﮐﺮت ﺑﺎ ﻣﺮﮐﺰﯾﺖ ﻫﺮات ﻫﻢ ﺟﻮار ﻣﻰ ﮔﺮدد و ﻣﺴﺎﺋﻞ ارﺿﻰ و ﮔﺴﺘﺮش ﻗﻠﻤﺮو، ﺑﻮﯾﮋه رﻗﺎﺑﺖ ﺑﺮ ﺳﺮ ﺗﺼﺮف ﺧﺮاﺳﺎن، ﻋﻠﻞ و اﻧﮕﯿﺰه ﻫﺎی اﻗﺘﺼﺎدی و ﺗﻔﺎوت و ﺗﺒﺎﯾﻦ ﻣﺬﻫﺒﻰ ﻣﻨﺠﺮ ﺑﻪ ﺑﺮﺧﻮردﻫﺎ و ﺗﻨﺶ ﻫﺎی ﺳﯿﺎﺳﯽ و ﻧﻈﺎﻣﯽ ﺑﯿﻦ ﻃﺮﻓﯿﻦ ﻣﻰ ﺷﺪ. ﺑﺮرﺳﻰ ﻣﻨﺎﺳﺒﺎت ﺳﯿﺎﺳﻰ ﻣﺬﻫﺒﻰ ﺳﺮﺑﺪاران و آل ﮐﺮت و دﻻﯾﻞ و ﻋﻮاﻣﻞ ﻣﻬﻢ ﺑﺮﺧﻮر د و ﺗﻨﺶ اﯾﻦ دو ﺣﮑﻮﻣﺖ ﻣﺤﻠﯽ ﻣﺤﻮر ﮐﺎر اﯾﻦ ﻣﻘﺎﻟﻪ اﺳﺖ.
One of the characteristics of the Iranian political history during the 13th and 14th
centuries, between the decline ofIlkhanates and the rise of Timurid, was the establishment
of several local dynasties in the four corners of Iran. In the meantime, several governments
include Sarbedars )or Sarbedaran( came to power base on their Imami Shi‘a beliefs
and ruled over the eastern Iran from their capital, Sabzevar. Ruling over the Iranian
eastern frontiers, Sarbedaran became neighbor with the Sunni government of Harat, the
Kartids. Territorial disputes and the extension of territory, especially competition over the
capture of Khorasan, economic factors and religious differences all led to the political
and military tensions between two theses local dynasties. This article examines the
political and religious relations and the most important factors of the tensions between
two these local governments.
ملخص الجهاز:
"جنگ زاوه به دنبال افزایش دامنه ی نفوذ ســربداران در خراســان و به طور مشــخص ، بعد از تصرف سبزوار و نیشــابور، تســخیر تمام مملکت خراسان در نظر امیر مسعود و شیخ حسن جوری ، سهل و آسان آمد و قصد تصرف هرات ، مقر حکومت ملک معزالدین حسین کرت را نمودند.
در حالی که حافظ ابرو در «تاریخ سلاطین کرت » و «زبدة التواریخ »، خواندمیر در «تاریخ حبیب السیر»، سمرقندی در «مطلع سعدین و مجمع بحرین » و اسفزاری در «روضات الجنات » وجیه الدین مسعود و شیخ حسن جوری را آغازگر جنگ قلمداد کرده اند و گزارش می دهند که آن ها پس از سروســامان دادن به متصرفات خود در خراســان ، درصدد تســخیر هرات برآمدند، میرخواند، ملک حســین را آغازگر جنگ می داند و در این مورد ٥٧.
ساطلن عیل مؤید که حاکم خراسان و شه عی خاندان بود مری شس م الدین محمد آوی را که از صالحان و مقربان او بود بشام فرستاد و التماس قدوم حضرت شیخ بخراسان نمود او عذر گفته فتاوی خود را در کتاب لمعه دمشــقیه جمع نموده باو فرســتاد»١٢٧ به طور کلی می توان گفت : به همان اندازه که سربداران ، آشکارا و بی پروا از مذهب تشیع دفاع می نمودند، در مقابل همسایگان شرقی یعنی آل کرت نیز خود را حامی و مدافع اهل تسنن می دانستند و بر اثر همین اختلافات مذهبی و عقیدتی بود که کشــمکش های امیران آل کرت با ســربداران ، سال ها به طول انجامید."