خلاصة:
در نظریه مجموعه ها نه تنها صفر و یک، بلکه میزان عضویت مجموعه ای از اعداد میان صفر و یک مطرح است؛ این اصل اساسی تفکر فازی است. دیگر جهان پیرامون تنها سیاه و سفید نیست، بلکه خاکستری نیز هست و هر عضوی در این مجموعه خاکستری، دارای ارزش عددی میان صفر تا یک است. از سوی دیگر نظام فلسفی صدرالمتالهین بر پایه اصالت وجود شکل گرفته و نوآوری و نقطه اوج آن طرح تشکیک در مراتب حقیقت وجود است. با توجه به مبنای اصالت وجود، وجود حقیقت واحدی است که تمام هویت و متن خارج را تشکیل می دهد. این حقیقت واحد وجود که در موجودات کثیر و حقایق خارجی مشترک است، به نحو تشکیکی و ذومراتب در خارج موجود است. بهره مندی از تفکر تشکیکی در حکمت متعالیه، دارای آثاری سودمند در شناخت موجودات خارجی به عنوان حقایق متکثر است و به نوعی با تفکر فازی قرابت دارد. اکنون پرسش این است که آیا میان تفکر فازی و اصل تشکیک وجود قرابت و رابطه ای هست یا نه؟ این جستار درصدد پاسخ به این پرسش، به مولفه های متعددی رسیده است که این قرابت را اثبات می کند.
ملخص الجهاز:
"شاید در آغاز به نظر برسد که بتوان تمام گزاره ها را به کمک نظام منطق ارسطویی ارزش گذاری کرد، اما چنین نیست؛ زیرا گزاره ها و همچنین مفاهیمی نسبی مانند جوانی و اعتماد (که همگی از متغیرهای زبانی و فازی هستند) وجود دارند که از این نظام ارزش گذاری پیروی نمی کنند؛ زیرا منطق دوارزشی ارسطویی فاقد قدرت لازم در بیان ارزش حقیقی این گونه گزاره های نسبی، استدلال های نادقیق و تقریبی و دارای مراتب مختلف است؛ و نمی توان برای آنها فقط از دو حکم درست یا غلط، هست یا نیست، بلی یا خیر و...
دانشمندان برای فرار از خشکی های منطق دوارزشی، منطق چندارزشی را بنیان نهادند؛ اما منطق چندارزشی نیز توانایی شناسایی و تحلیل الگوی فکری بشر را نداشت و سرانجام دنیای علم به منطق فازی دست یافت؛ زیرا این واژه ها تنها در منطق فازی به سهولت استفاده، اندازه گیری و مدل سازی می شوند (کاسکو، 1377، ص 95ـ107)؛ لذا با توجه به توضیحات درباره متغیرهای زبانی پیش گفته، کاربرد منطق فازی در شاخه های مختلف علوم انسانی، امری بسیار طبیعی و مناسب به نظر می رسد.
البته توجه به این نکته ضروری است که استفاده از منطق فازی برای ارزش گذاری سطوح واقعیت به معنای نسبی بودن حقیقت خارجی نیست، بلکه درک و بهره این گروه ها از حقیقت واحد، نسبی و متفاوت است؛ ب) اگر دسته بندی مراتب عقل را در فلسفه اسلامی بپذیریم، گذر از عقل هیولانی به سمت عقل بالملکه و عقل بالفعل و مستفاد، قطعا به صورت دفعی نخواهد بود، و هر مرتبه نسبت به مرتبه بالاتر، ناقص خواهد بود."