خلاصة:
بررسی شیوة گزینش واژه در سخن سعدی نشان میدهد که واژههای کلیدی در جمله یا بیت معمولاً با هم مرتبط هستند و بر هم تأثیر میگذارند. معیار سعدی در انتخاب واژه، تناسب در معنای کلّی و عام در جایگاه همگرایی کلمات است؛ حتی انگیزۀ او در استفاده از استعاره، تشبیه و ترکیبات دارای معنای کنایی نیز تاحدّی رعایت همین تناسب و هماهنگی بین واژهها در محور همنشینی است. سعدی هنرمندانه از شگردهای زبانی خاص برای پرهیز از تکرار واژه در یک معنا و مفهوم بهره میبرد و افزونبر تناسب در گزینش واژه به این نکته نیز توجه دارد. در این نوشتار نخست موضوع ترادف و چند شگرد زبانی بررسی میشود؛ از آن جمله است: استعاره، مجاز، تغییر صورت صرفی واژه و معادل عربی کلمه که سعدی برای پرهیز از تکرار از آنها بهره میبرد. در ادامه با ذکر نمونههایی تناسب و هماهنگی بین واژهها در سخن سعدی بررسی خواهد شد.
The study of word selection in speech of Saadi shows that central words in sentence or verse usually have influence over each other. Proportion، in general meaning، as a traction between words، is his main criterion in selecting a word from available possibilities. Even his stimulant in making use of ‘metaphor’، ‘simile’ and ‘compounds that have allusive meaning’، is regarding this proportion and harmony between words in the associative axis. In addition to subject of proportion، another important subject in selection of word in Saadi’s speech is his skill to avoid repetition a word at one meaning by using of lingual capacities. In this paper، first، the subject of synonym and some other capacities such as ‘metaphor’، ‘trope’، ‘changing the grammatical form of a word’ and ‘Arabic equivalent of words’ which Saadi has used them to avoid repetition of word، will be considered. In the following، we study the proportion and harmony in his words.
ملخص الجهاز:
در نمونه هایی مانند مثال دوم ، گویندة بلیغ ناگزیر، هنگامی واژه ای را به یک معنا تکرار می کند که آن کلمه ، مترادف روشـنی نداشته باشد که به طور دقیق بر همان معنا دلالت کند؛ اما زمانی که امکان استفاده از مترادف باشد، حتمـا از تکـرار پرهیـز می کند؛ بنابراین یکی از جنبه های مهم بلاغت در گزینش واژه و کاربرد آن این است که سخنور بداند کجـا نبایـد واژه را تکرار کند و اگر جایی واژه را تکرار کرد، آسیبی به بلاغت کلام و زیبـایی آن وارد نشـده اسـت .
در بیت زیر نیز دو جمله مصراع اول متجانس اند؛ بنابراین اگر یکی از دو واژة هم معنای ثبـات و دوام بـه جـای هـر دوی آنها می آمد، کلام زیبایی و بلاغت نداشت ؛ بنابراین شاعر برای بیان یک معنا از دو واژة مترادف استفاده کرده اسـت تا سخن زیبا و بلیغ شود: ثبـــات عمـــر تـــو بـــاد و دوام عافیتـــت نگاهداشـــته از نائبـــات لیـــل و نهـــار (همان ، ١٣٨٩: ٧٢٣) هرگاه دو جمله عطف شونده ، از هر نظر شباهت کامل داشته باشند، نباید در آنها واژه ای به یک معنـا تکـرار شـود.