خلاصة:
خطبه 216 نهج البلاغه سهم قابل توجهی در تبیین رابطه حکومت و مردم در اندیشه ی سیاسی علی(ع) دارد. این پژوهش با رویکرد توصیفی و بهره گیری از روش تحلیل گفتمان، به صورت بندی گفتمانی این خطبه در شش مرحله ی معنایابی، معناکاوی، مفهوم یابی، مقوله یابی، محوریابی و گفتمان یابی پرداخته است. حاصل این صورت بندی، شناسایی الگوی «هرم گفتمانی نقد حاکمیت» در فضای گفتمانی حق است. شرایط و نتایج تحقق و عدم تحقق این گفتمان در جامعه نیز، از دستاوردهای دیگر آن است.
ملخص الجهاز:
"ایـن مقالـه بر آن است که به عنوان نخستین گام در مطالعۀ دقیق و عمیق این خطبه ، بـا رویکـرد توصیفی به صورت بندی گفتمانی آن بپردازد؛ ازاین رو، هـدف آن آزمـون فرضـیه ی مشخص نیست ، بلکه به دنبال کشف صورت بندی گفتمـانی خطبـه بـه منظـور ایجـاد بستری قابل اعتماد برای تولید فرضیه هایی از درون گفتمان های خطبه هسـتیم کـه بـا رویکردها و روش های گوناگون ، قابل انجام اسـت ؛ ازایـن رو، ایـن پـژوهش در پـی پاسخ به سه پرسش است : «گفتمان های غالب دربارة موضوع بقا و زوال حاکمیت هـا از منظر علی(ع ) در این خطبـه کدامنـد؟»، «چـه نسـبتی میـان آن هـا وجـود دارد؟»، «شرایط و نتایج تحقق و عدم تحقق آن ها در جامعـه چیسـت ؟».
پس از تبیین وابستگی حق دوسویۀ حکومت و مردم در اصلاح جامعه و نقـش تعیین کنندة مردم در آن ، الگوی تعامـل حکومـت و مـردم در مسـیر اجـرای حـق و عدالت ، به صورت هرم گفتمانی نقد حاکمیت در فضای گفتمانی حق ، معرفـی شـده است ؛ چنان که دال های «استقامت » (گزاره ١٠)، «تناصح » (گزاره ٢٧ و ٢٩) و «حسـن تعاون » (گزاره ٢٧ و ٢٩) به عنوان اضلاع ، با رأس «مقاله بحق و مشوره بعدل » (گزاره ٤٣)، بر قاعدة «حق » (دال مرکزی)(٢٣)، این هرم گفتمانی را تشـکیل داده انـد (شـکل شماره ٢).
واژة «وجوه » نیز نشان میدهد که این همتایی و برابـری، نـه تنهـا از حیـث کمی یا کیفی ، بلکه در تمام جهات و صورت ها، اعم از کمی و کیفـی و ارزشـی قـرار داده شده است (جوهری، اسماعیل بن حماد (بیتا)، الصحاح (تاج اللغه و صحاح العربیه )، تحقیق احمد عبدالغفور عطار، بیروت : دارالعلم للملایین ، ج ٦، ٢٢٥٤؛ عسکری، ابوهلال حسن بن عبدالله (٢٠١١)، الفروق فیاللغه ، بیروت : دارالافاق الجدیـده ، ٢٩١؛ ابـن منظـور، محمـدبن مکرم (١٣٧٥-١٣٧٤ ه."