خلاصة:
ادراکات حقیقی محصول انعکاس جهان خارج در افق ذهناند؛ درحالیکه ادراکات اعتباری محصول تطبیق مفهوم بر مصداق غیرحقیقی خودند؛ بههمیندلیل، ادراک دانستن اعتباریات ازاساس همراه با نوعی تسامح است. ادراکات اعتباری هیچگونه رابطۀ نفسالامری ندارند. روابط ادراکات اعتباری یا میان ادراکات اعتباری و ادراکات حقیقی، تابع جعل و قرارداد است؛ ازاینرو مراحل فکر در بهدست آوردن ادراک اعتباری با مراحل فکر در بهدست آوردن ادراک حقیقی و روش استنتاج در ادراکات اعتباری با روش استنتاج در ادراکات حقیقی متفاوت است. هیچگاه نمیتوان ادراک اعتباری را تولیدشدۀ ادراک حقیقی یا ادراک اعتباری دیگر دانست. اگرچه در برخی اشکال استدلالی، ادراکات اعتباری با یکدیگر رابطۀ استنتاجی دارند، این رابطه غیر از رابطه تولیدی ادراکات است. جنس استدلال در استدلالهای اعتباری جدلی است. این جدلی بودن منحصر به ماده استدلال نیست، بلکه صورت استدلال نیز جدلی است. همین مسئله باعث میشود در استدلالهای اعتباری بتوان از استدلالهایی نتیجه گرفت که عقیماند؛ چون صورت استدلال همچون ماده استدلال در اعتباریات، اعتباری و تابع اعتبار معتبران است.
Real perceptions are reflections of the external world، while conventional perceptions are the product of adapting a concept to its unreal example. For this reason، considering the conventional as a perception is fundamentally accompanied by a kind of tolerance. Conventional perceptions do not have any kind of noumenal relations. The relations between conventional perceptions، or conventional perceptions and real perceptions، are subordinate to their forgery and convention. Hence، the stages of thought for obtaining conventional perceptions are different from the stages of thought for obtaining real perceptions and the method of deduction in conventional perceptions from the method of deduction in real perceptions. One can never consider a conventional perception to be the product of a real perception or other conventional perceptions. Although، in some forms of argumentation، conventional perceptions have deductive relations with each other، these relations are different from the productive relations of perceptions. The conventional argumentation is polemic. This polemic nature is not just in the matter of argumentation، but the form of argumentation is also polemic. This makes it possible to derive conclusions from conventional arguments that are primarily sterile، since the form of argumentation، like the matter of argumentation، is conventional and subordinate to the convention of convention-makers.
ملخص الجهاز:
"البته جستجو در این تصورات هرگز برای کشف مجهول نیست، بلکه برای یافتن تصوری است که میتوان با آن اعتباری ساخت که برای رفع نیاز مفید است؛ برای مثال، وقتی ضرورت و نیاز اجتماعی اقتضا میکند در جمع رهبری وجود داشته باشد، فکر دنبال مفهومی حقیقی میرود که از رهبری واقعی در جهان واقع و نفسالامر حکایت کند؛ برای نمونه، حقیقتی به نام «رأس» را مییابد که رهبری همۀ اعضای بدن را برعهده دارد.
یعنی معتبر یک مفهوم حقیقی را اخذ میکند(خود این مفهوم حقیقی، از حقایق خارجی انتزاع شده است، یعنی همواره مفاهیم از حقایق خارجی انتزاع میشوند و ذهن از جانب خودش و بدون ارتباط با عالم خارج نمیتواند مفهومی داشته باشد تمام مفاهیمی که تحت عنوان مفاهیمی اعتباری از آنها نام برده میشود، مثل مفهوم «ملکیت»، از وقایع خارجی انتزاع شدهاند) و در مرحله بعد، بهدلیل وجود ضرورتهای فردی و یا اجتماعی این مفاهیم را، بالاعتبار بر مصداق غیرواقعی خودشان تطبیق میدهد( این تطبیق کار قوه متخیله است، قوه متخیله، قوهای است که ادراکات را با یکدیگر ترکیب میکند و یا از یکدیگر تجزیه میکند، قوه متخیله ادراک جدیدی نمیسازد، آنچه این قوه میسازد ترکیبی از ادراکاتی است که انسان از جهان خارج انتزاع کرده است.
8. در صورتی که دو مقدمه یک استدلال اعتباری باشند، میتوان به لحاظ منطقی از این استدلال نتیجهای بهدست آورد، لکن آیا نتیجه بدست آمده هم اعتباری است؟ اعتباری بودن نتیجه این سلسله از استدلالها فرع بر پذیرش این نکته است که اگر کسی چیزی را اعتبار کرد، حتما آثار و لوازم عقلی آن را نیز اعتبار کرده است (همان مسئلهای که در علم اصول فقه تحت عنوان اصل مثبت مورد بحث قرار میگیرد)، خواه معتبر آثار و لوازم اعتبار خود را اعتبار کرده باشد و خواه اعتبار نکرده باشد."