خلاصة:
این تحقیق با هدف مطالعه و بررسی رابطه استراتژیهای مدیریت دانش و کارایی بندر چابهار بصورت کاربردی به جمع آوری اطلاعات توصیفی توسط روش میدانی، به تحقیق در زمینه وجود یا عدم وجود رابطه معنادار فرضیه اصلی میپردازد. جامعه آماری در این تحقیق مشتمل بر ٩٢ نفر از کارکنان و مدیران بندر چابهار میباشد که توسط روش نمونه گیری تصادفی و با فرمول محاسباتی شرح داده شده در بخش روش تحقیق ، برای پرسشگری انتخاب شدند. در این مقاله از آزمون کولموگروف – اسمیرنوف برای تعیین نرمال بودن پاسخ های جمع آوری شده استفاده شده است . با توجه به مقدار سطح معنی داری محاسباتی، فرض نرمال بودن توزیع نمونه رد نگردید. برای تعیین رابطه استراتژیهای مدیریت دانش با کارایی سازمان از آزمون ضریب همبستگی پیرسون استفاده شده است . در این تحقیق تنها یک فرضیه اصلی (رابطه بین استراتژیهای مدیریت دانش و کارایی سازمان ) مورد آزمون قرار گرفته است . همچنین در این مقاله از روش آنالیز فاکتور بر مبنای روش جدید و پیشرفته معادلات ساختاری (حداقل مربعات جزیی VPLS) بمنظور تحلیل و بررسی ضرایب و فاکتورهای مهمتر، برآورد ضرایب متغیرهای مستقل و تعیین میزان تاثیرگذاری هر یک از متغیرهای مستقل فرعی بر متغیر وابسته استفاده گردیده است . در خاتمه یک تابع ریاضی (مدل رگرسیونی) بعنوان تابع کارایی سازمان با استفاده از متغیرهای فرعی استراتژیهای مدیریت دانش ارائه شده است .
ملخص الجهاز:
"با توجه به مشخص بودن استراتژیهای مدیریت دانش (تسهیم دانش ، نوآوری، سیستم پاداش ، نیروی انسانی، تکنولوژی اطلاعات ، استراتژی مدیریت )، برای انتخاب معیار های اندازه گیری کارایی سازمان ، در این مقاله از ٤ معیار (رضایت مشتریان ، رضایت کارکنان ، اثربخشی سازمانی، نتایج مالی و بازار) استفاده گردیده است .
916 با توجه به مقدار سطح معنی داری بیشتر از ٥% برای هر یک از متغیرهای استراتژیهای مدیریت دانش (تسهیم دانش ، نوآوری، سیستم پاداش ، نیروی انسانی، تکنولوژی اطلاعات ، استراتژی مدیریت ) و کارایی سازمان (رضایت مشتریان ، رضایت کارکنان ، اثربخشی سازمانی، نتایج مالی و بازار)، فرض نرمال بودن توزیع نمونه رد نمی شود.
تفسیر آن این است که با تقریب ٩٨%، تغییرات متغیر مستقل (استراتژیهای مدیریت دانش ) با ابعاد فرعی (تسهیم دانش ، نوآوری، سیستم پاداش ، نیروی انسانی، تکنولوژی اطلاعات ، استراتژی مدیریت ) و تغییرات متغیر وابسته کارایی سازمان با ابعاد فرعی (رضایت مشتریان ، رضایت کارکنان ، اثربخشی سازمانی، نتایج مالی و بازار) در این تحقیق تبیین و توضیح داده میشوند.
تفسیر آن این است که با تقریب ٩٨%، تغییرات متغیر مستقل (استراتژیهای مدیریت دانش ) با ابعاد فرعی (تسهیم دانش ، نوآوری، سیستم پاداش ، نیروی انسانی، تکنولوژی اطلاعات ، استراتژی مدیریت ) و تغییرات متغیر وابسته کارایی سازمان با ابعاد فرعی (رضایت مشتریان ، رضایت کارکنان ، اثربخشی سازمانی، نتایج مالی و بازار) در این تحقیق تبیین و توضیح داده می شوند."