خلاصة:
پژوهش حاضر با روش توصیفی_ تحلیلی به واکاوی برجسته ترین دلایل، جنبه ها و نتایج تجلی آیات قرآن در خطبه های حضرت زینب(س) در شهر های کوفه و شام می پردازد و این نتایج را به دست می دهد: 1_ استفاده از نقطه مشترک برای هدایت و اتمام حجت و نفی تبلیغات دستگاه اموی پیرامون خارجی دانستن امام حسین(ع) برجسته ترین دلایل تجلی قرآن در خطبه های آن حضرت بود.2_ از جنبه های تجلی قرآن در خطبه های کوفه و شام می-توان به نکوهش عهدشکنی، نقش اعمال در تعیین سرنوشت انسان، شباهت کوفیان و یهودیان، یادآوری سنت املاء و امهال به یزید و اشاره به اصل اختیار و تکلیف مداری اشاره کرد. 3_ برجسته ترین نتایج این تجلی نیز برملا شدن چهره منافقانه یزید و اطرافیان او، یادآوری مجدد شایستگی آل پیامبر(ص) برای ولایت و حکومت و اصلاح نگرش و جهان بینی مردم بود.
With a descriptive-analysis method، the present research explores into the most eminent reasons، aspects، and outcomes of the manifestation of the Qur’ānic verses in Ḥaḍrat Zaynab’s (S.A.) Sermons in Shām and Kūfa and provides the following results: 1. Using a common ground for guidance، giving an ultimatum، and refuting the Ummayid rule’s propaganda about Imam al-Ḥusayn (A.S.) as the Khārijite were the most outstanding of the manifestation of the Qur’ān in the sermons of her holiness. 2. Among the aspects of the Qur’ān’s manifestation in the Kūfa and Shām sermons we can point out the reproaching of perfidy، the role of actions in determining man’s destiny، similarity between the Kūfīs and the Jews، reminding the sunna of dictation and respite (imlā’ wa imhāl) to Yazīd، and reference to the principle of free will and task-orientedness. 3. The most outstanding outcomes of this manifestation are the exposure of the hypocritical face of Yazīd and his cronies، reminding the competence of the household of the Prophet (S.A.W.) for guardianship، rulership، and correction of the people’s worldview
ملخص الجهاز:
1_ دلایل تجلی آموزههای قرآنی در خطبههای حضرت در پاسخ به این پرسش که چه عواملی موجب شد تا حضرت زینب در بخش وسیعی از بیانات خویش، از آیات و محتوای قرآنی استفاده کند، به نظر نگارنده دو علت زیر قابل تأمل است: 1_ 1_ استفاده از نقطه مشترک برای هدایت و اتمام حجت پس از رحلت پیامبر اکرم از یک سو، برخی از اصحاب ایشان ضمن کنار نهادن آموزههای نبوی پیرامون جانشینی حضرت علی _ به ویژه در واقعه مشهور غدیر خم (امینی، 1397: 73_147) _ مسیر هدایت مسلمانان را در واقعه سقیفه بنیساعده (بنگرید به: یعقوبی، بیتا: 2/123) تغییر دادند و از سوی دیگر، فرقههای متعددی نیز شکل گرفتند که این امر را پیامبر پیشبینی کرده بود (صدوق، 1362: 2/585).
2_2_4_ شهیدان راه حق، جاودانههای آفرینش در جواب سخنان یزید که وحی و نبوت را نفی و با تمسخر اسرا، وجود مبارک سیدالشهداء را نابود شده فرض کرده بود، حضرت زینب آیه شریفه (و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله أمواتا بل أحیاء عند ربهم یرزقون (آل عمران/169) را تلاوت میفرماید و این کلام، اوج بیان آن حضرت در اعلان دنائت و دفع توهم از یزید است؛ زیرا زرق و برق حکومت پوشالی وی را گوشزد میکند و از سوی دیگر اعلام میدارد که به رغم نقشههایش، به اراده الهی، خاندان پیامبر در جوار ثقل دیگرش قرآن، تا روز قیامت هدایتگر افراد جویای هدایت خواهند ماند (صف/8)، اما از یزید و امثال وی، چیزی به جز ننگ بر جای نخواهد ماند.
بیان این آیه پرده دیگری از جهالت یزید و دستگاه خلافتش را بر میدارد، آنجا که اعمال ننگین خود را به خدا نسبت میدهند و سعی در رفع مسئولیت از خود را دارند؛ به عنوان نمونه ابن زیاد در مجلسی که به افتخار پیروزی اش ترتیب داده بود، به امام سجاد رو کرد و گفت: او کیست؟ گفتند: علی بن الحسین است.