خلاصة:
هدف مقاله حاضر ارائه خوانشی براساس رویکرد ماتریالیسم فرهنگی از نمایشنامه هنری چهارم، بخش اول، اثر ویلیام شکسپیر است. یکی از اهداف ماتریالیسم فرهنگی، برجسته نمودن آن دسته از صداهای سرکوب شده و به حاشیه رانده شده ای است که مشروعیت و یکپارچگی گفتمان های غالب را از درون تهدید کرده و به چالش می کشند. بر همین اساس، مطالعه حاضر هاتسپر را به مثابه یکی از نمایندگان این دسته از صداهای مخالف معرفی می کند. هاتسپر با شورش خود علیه هنری چهارم، مشروعیت گفتمان رسمی و ایدئولوژیک عصر خود، یعنی الوهیت شاهان را، که در روزگار شکسپیر رایج بوده است، به چالش می کشد. وی با به زیر سوال بردن این مفهوم، تردید خود را در مورد برحق بودن هنری چهارم، که سلطنت خود را نه از طریق خواست و فرمان الهی که از طریق نیرنگ و فریب به دست آورده است، ابراز می نماید. گرچه هاتسپر در پایان نمایشنامه توسط رقیب خود ولیعهد هری کشته می شود، اما با سرکشی و نافرمانی خود، نظام های ایدئولوژیک و سیاسی روزگار خویش را به چالش کشانده و مقبولیت گفتمان های غالب را زیر سوال می برد.
ملخص الجهاز:
14 ,Spring & Summer 2015 150 واسازي تاريخ و نمايش قدرت در نمايشنامۀ هنري چهارم آيا ممکن است خصيصه هاي ماکياوليستي - که براي موفقيت سياسي ضروري هستند - به همراه ويژگي هاي معنوي و روحي در يک سيستمدار جمع آيند؟ به عبارت ديگر، آيا سياست مدار مي تواند از لحاظ دروني انساني والا و کامل باشد؟ به نظر ربکين ، بخش اول هنري چهارم "مانند کمدي " (٢٤٧ Rabkin) پاسخي مثبت به اين سؤال داده و با ارائۀ تصويري از هل ١ (هري ) يعني فردي که همۀ اين ويژگي ها در او جمع شده اند، سياست مداري را بازمي نماياند که از لحاظ روحي انساني کامل بوده و اين دو ويژگي در او هيچگونه تضاد و تناقضي ايجاد نمي کنند.
John Ponet نـقـد زبـان و ادبـيات خـارجـي دوره دهــــم ، شـمـاره ١٤، بـهــار و تــابـســتــان ١٥٥١٣٩٤ Deconstruction of History and Power Relations in Henry IV دربارة الهي بودن قدرت شاهان و بي حد و حصر بودن آن را به چالش کشيده و از خلع پادشاهان مستبد و خودکامه اي که قدرت کنترل نشدة آنان به انقياد کامل مردم خواهد انجاميد، دفاع مي کند: "وقتي سري [استعاره از پادشاه ] بريده شود، ملت مي توانند به زندگي خود ادامه دهند و آن هنگام که دريابند که سر پيشين بيش از حد لازم پيرو خواسته هاي خود بوده و به رفاه کل بدن - که او صرفا براي انجام آن مقدر شده - توجهي نداشته است ، مي توانند سر جديدي به جاي آن قرار دهند، يعني حکمران جديدي براي خود انتخاب کنند (١٢٥ in: ibid).