خلاصة:
امامان شیعه که در باور پیروانشان همچون پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم، عهده دار رهبری امت و پیشوایی
جامعه اند، برای اصلاح جامعه و مواجهه با ناهنجاری ها دست به اقداماتی زدند و با
کاربست راه کارهایی متناسب با ضرورت های اجتماعی و اقتضائات زمانه به ایفای نقش رهبرانه پرداختند. این که اقدامات و راهکارها اصلاحی آنان چه بود و از چه مسیرهایی پیش رفتند، پرسش اصلی مقاله است. فرضیه نویسنده این است که ائمه برای اصلاح جامعه بیش از هر چیز به اقدامات و فعالیت های فرهنگی - تربیتی، یعنی آگاه سازی امت و ایجاد حس مسئولیت در آنها اهتمام داشتند. این تحقیق مبتنی بر نظریه اسلام تمدنی است که با بهره گیری از سخنان امامان به تحلیل آنها براساس منابع اولیه پرداخته است. در این نگاه، همه امامان معصوم به منزله یک پیکره واحد قلمداد شده اند.
Shiite Imams, who are believed by their followers as leaders of Ummah (the Muslim society), just like the Prophet, had plans to reform society and confront abnormalities. In this way, they had appropriate strategies for every necessity. Analyzing these strategies is the main subject of this research. The researchers believe that imams' plans were usually based on religious and moral approaches. These plans could give religious and moral consciousness to people. This research is based on civil Islam, methodologically speaking and is analyzing Imams` sayings in first hand Islamic sources and had a practical look into Imams`s position in society, when see all of them as a unique character.
ملخص الجهاز:
بیگمان آن حضرت و جانشینانش که در فرهنگ اعتقادی شیعه، امام منصوب از طرف خدا شمرده میشوند (کلینی، 1/ 268)، با همین رویکرد به اصلاح جامعه روی داشتند و راهکارهای معطوف به آن را پیشه میکردند؛ یعنی این بعد مسالمتی، سماحتی و تشویقی بود که بر کلان رفتار آنان غلبه داشت، نه خشونت، تنبیه و سختگیری.
2. اصول حاکم بر راهبری ائمه شیعه امامان در باور شیعه، انسانهاییاند که هم نسبت به انسان و نیازهای پایهای او آگاهی دارند، هم جامعه و اقتضائات آن را میشناسند و هم به حقیقت دیانت اشراف کامل دارند؛ بنابراین، در مواجهه با ناهنجاریها و برای هدایت نابهنجاران، الزاما بهترین راهکارها را پیشه کرده از روشها و الگوهای درستی بهره میبردند، هر چند در مواردی خواستههای آنان محقق نمیشد، اما آنچه انجام دادهاند، شایسته پژوهش، مداقه و الگوگیری است.
فرمان دادن به معروف و بازداشتن از کار ناشایست، امری فراتر از واجبات و محرمات شرعی است، چنانکه برخی از عالمان چون شیخ طوسی برای حاکمان دادگر گفتهاند اگر به دو شرط پایبند باشد شایسته همکاری خواهد بود؛ یکی به جا آوردن امر به معروف و نهی از منکر و دیگر توزیع خمس و صدقه به مستحقان آن و حتی وی با سید مرتضی در این رویکرد همداستان است که اگر حاکمی مشروع بود، یعنی به اصل پیشگفته پای بند بود همکاری با او پسندیده است (کوک، 419-421).
"/> در سیره امام حسین7 دیده میشود که در مواجهه با دستگاه حاکمیت یزید، در بیانی صریح، هدف خود را اجرای این امر آسمانی ذکر کرده، میگوید: من برای اصلاح امت رسول خدا برخاستم و غرضی جز امر به معروف و نهی از منکر ندارم (ابن اعثم، 5/ 21 و مجلسی، 44/ 330).