خلاصة:
اتحادیه اروپا از قدیمی ترین پیمان های سیاسی در جهان است. سیاست مشترک کشاورزی، خط مشی لیدر و برنامه های مصوب توسعه روستاهای اتحادیه، برای دوره های زمانی 2006-2000 و 2013-2007 و نیز چشمانداز توسعه روستایی در2020-2013 از جمله برنامههای اجراشده و در حال اجرای کشورهای اتحادیه در چشمانداز نوین برنامه ریزی توسعه روستایی است. در مقاله حاضر، پس از آشنایی اجمالی با اتحادیه اروپا، وضعیت گذشته و موجود نظام برنامهریزی توسعه روستایی در کشورهای عضو، چشمانداز آینده آن و همچنین، میزان تاثیرگذاری و اهمیت برنامه های توسعه کشاورزی بر فرایند برنامه ریزی توسعه روستایی بررسی میشود. مشارکت و مسئولیت مشترک، خط مشی راهبردی، تکمیلکنندگی و انسجام، رویکرد پایین به بالا و تاکید بر شبکهسازی و در نهایت، توجه ویژه به تنوع اقتصادی در نواحی روستایی مهمترین آموزههای توسعه روستایی در برنامههای اتحادیه اروپا در قرن 21 برای ایران بهشمار میروند.
Agriculture sector has an important portion of EU economy، with 3.8% of jobs and 4.4% of GDP. Negative rate of rural population growth is a risk for rural planners and shows the importance of new perspective for rural development in the EU. So، from the beginning of 21st century، there has been a new attitude towards rural and agricultural development in member states. Common Agricultural Policy (CAP)، LEADER Approach and approved rural development programs for 2000-2006 and 2007-2013 periods are among the main rural development programs in this century. Coordination of rural development programs in national level with high level of policy making for development of rural regions in member states and conformity with the rules related to budget of any sections of program are the most important attitudes of new rural development landscape in the EU. In this article، we tried to survey the past and present rural development planning system in member states، its future perspective as well as effectiveness and importance of agricultural development programs in rural development process.
ملخص الجهاز:
ورمزياري و همکاران (١٣٩٣) در تحقيقي با عنوان «تحليل رويکردها و ساختارهاي سياست گذاري توسعه روستايي در کشورهاي منتخب : درس هايي براي ايـران »، پـس از بررسي پارادايم نوين روستايي در کشورهاي عضو سـازمان همکـاري هـاي اقتصـادي و توسعه ، چنين اظهار مي کنند که در راستاي اقتصاد مقاومتي ، بايد نهادي بر اساس الگـوي کلان مديريت جهادي در نظر گرفته شود که ضمن برخورداري از قـدرت کـافي بـراي نظارت بر دستگاه هاي اجرايـي در خصـوص انجـام وظـايف محولـه در زمينـه توسـعه روستايي و نيـز بررسـي اثـرات سياسـت هـا بـر نـواحي روسـتايي ، بتوانـد بـا بسـيج و سازمان دهي آحاد مردم و توانمندسازي آنها بـا بـه کـارگيري دانـش آموختگـان مجـرب ، توسعه بنگاه هاي اقتصادي کوچک و متوسط رقابت پذير در اين نواحي را برنامه ريـزي و مديريت کند.
يدقار (۱۳۸۳)، در مقاله اي با عنوان «رونـد تحـول و چـالش هـاي عمـران و توسـعة روستايي در ايران »، چنين نتيجه گيري مي کند که ريشـه هـاي اصـلي وضـعيت نابسـامان روستاهاي ايران ، از يک سو، در ضعف شناخت از جامعة روسـتائي و فقـدان سـاختاري مناسب براي مديريت توسعه در محيط روستايي و از سـوي ديگـر، در نابسـاماني نظـام استقرار و دشواري خدمات رساني و همچنين ، عدم گسترش بخش هـاي نـوين اقتصـاد و ايجاد فرصت هاي شغلي جديد در روستاهاي کشور بوده است ؛ افزون بر ايـن ، بـي شـک چالش هاي اساسي ديگـري نيـز فـراروي توسـعة روسـتائي اسـت کـه مهـم تـرين آنهـا دشواري هاي مشارکت و تشکيل سرمايه اجتماعي و عدم ارتقاي بهره وري از منابع پايدار توليد به ويژه توليد کشاورزي در محيط روستايي است .