خلاصة:
مدل منبع معنا که توسط جناب آقای دکتر محسنیانراد در حوزه ارتباطشناسی تولید شده است، سالها است که در دانشگاههای کشور مورد استفاده استادان و دانشجویان رشته ارتباطات و نیز مبنای نظری برخی پایان-نامههای تحصیلات تکمیلی در دیگر رشتهها است. سازه معناشناختی این مدل درباره «چیستی معنا» و «کجایی معنا» که با تاثر از نظریات دیوید برلو در معناشناسی و نیز نظریات روانشناسان مادهگرا شکل گرفته است، از منظر حکمت متعالیه دارای اشکالات فلسفی است. این نوشتار با رویکرد حکمت متعالیه و با نگاهی ضمنی به یافتههای نوین علوم شناختی، به نقد این سازه به عنوان انگاره مورد ابتنای مدل مولف پرداخته است.
این پژوهش با شیوه تحلیلی - اسنادی انجام شده است.
نتایج این تحقیق که در راستای اسلامیسازی علوم انسانی در بخش ارتباطشناسی ارزیابی میشود، مبتنی بر نگاهی فلسفی به مسئله معنا است که با گذار از رهیافت فیلسوفان مشائی، ضمن پذیرفتن وجود معنا در درون انسان و نیز عدم انتقال معنا در فرایند ارتباط در رویکرد حکمت متعالیه، به نقد انگاره نوروسایکوفیزیولوژیک مولف در «وجود معنا به صورت ترکیبات پروتئینی در حوزهای از مغز با نام هیپوکامپوس» انجامیده و اثبات نموده است این رهیافت مادهانگاری معنا با حکمت مشائیان یونانی سازگار است و در حکمت متعالیه، معنا در حیث تجردی وجود انسان جای دارد و در هیچ کجا از بخشهای مادی مغز وی وجود ندارد. بنابراین به مولف محترم پیشنهاد نموده است دست کم این رهیافت فلسفی متعالیه را هم در کنار رهیافتهای فیزیولوژیستیک خود بگنجانند و به خوانندگان ارائه کنند.
Theory " Source meaning" by Mr. doctor "Mohsenian Rad" in the field of communication has, for years, used by professors and students at universities as well as the theoretical basis of thesis communications graduate in other disciplines. Some structures of meaning and where does this theory has philosophical problems and this article aims to review the structure is organized from the perspective of transcendental philosophy.
The research and analytical way - the documents is done.
The results, based on a philosophical approach to the problem means that the cash Psycho-physiological Nero author's idea of "being mean for protein synthesis in the brain called the hippocampus area" has led and prove in terms of abstraction of meaning in human existence, and in no place Where there are parts of his brain material. So the author has proposed at least respectable philosophical approach to the transcendent with Physio logistics approaches incorporate and offer to readers.