خلاصة:
مطالعه شعر از دیدگاه زبانشناسی، تمام نشانههای کلامی در دستگاههای گوناگون شعری را بررسی میکند. زبانشناس ساختارگرا نیز با بررسی عناصر زبانی گوناگون، مسایل معناشناسی را در تمام سطوح زبان تحلیل میکند و دستگاههای عروضی، آوایی، واژگانی، نحوی و بلاغی را در خدمت معنا و ادبیّت متن قرار میدهد. هدف این پژوهش، بررسی این دستگاهها در ارتباط با ساختار و محتوای شعر و نقش هر یک در ایجاد توازن و ادبیّت متن است. بر این اساس، حاصل تحلیل این الگوهای ایجاد توازن و هنجارگریزی در غزل «شوق دیدار» در دستگاههای ذکر شده، نشان میدهد که امینپور در دستگاه عروضی و آوایی و نحوی، تلاش بیشتری برای ایجاد موسیقی در جهت بیان احساس و اندیشه خود نموده است. در دستگاه بلاغی، عنصربلاغی «تشخیص» توانسته است موجب هنجارگریزی و پویایی خیال و اندیشه شاعر شود. در این غزل، ساختار و محتوا دارای انسجام است و عناصر آوایی، واژگانی، نحوی، بلاغی و معنایی در سراسر بافت شعر هماهنگ با یکدیگر عمل میکنند.
Study of poetry linguistically Examines signs verbal poetry in various devices. By examining the various language elements analyzes structural linguistics, semantics matters in all aspects of language. And puts a devices prosody, phonetic, lexical, syntactic and rhetorical text for meaning and Literature. The purpose of this research Reviews these devices on the structure and content of poetry And the role of each in balancing and literary text. Accordingly, The result of this rebalancing and Forgranding patterns in the poem "shoghe didar" the mentioned devices, shows that Aminpoor in the prosodic and phonetic, linguistic, make more efforts has to create music to express their feelings and thoughts. he rhetorical device, Prsonoficasion could cause Forgranding and the mobility of imagination and thought the poet. In this sonnet, coherent and coordinated structure and content working together elements of phonetic, lexical, syntactic, semantic and rhetorical throughout the tissues of poetry.
ملخص الجهاز:
زبان شـناس سـاختارگرا نيـز بـا بررسـي عناصـر زبـاني گونـاگون ، مسـايل معناشناسـي را در تمـام سـطوح زبـان تحليـل مـي کنـد و دستگاه هاي عروضي ، آوايي ، واژگاني ، نحوي و بلاغي را در خدمت معنا و ادبيـت متن قرار مي دهد.
بـر ايـن اسـاس ، حاصل تحليل اين الگوهاي ايجاد توازن و هنجارگريزي در غزل «شوق ديـدار» در دستگاه هاي ذکر شده ، نشان مي دهد که امين پـور در دسـتگاه عروضـي و آوايـي و نحوي ، تلاش بيشتري براي ايجاد موسيقي در جهت بيـان احسـاس و انديشـه خـود نموده اسـت .
بـه گفتـۀ پيتربـري ، سـبک شناسـي ره يافتي نقادانه است که از روش ها و يافته هاي عام زبان شناسي براي تحليل متون ادبي بهـره مي گيرد (فالر، ١٣٨١: ٩١).
از جمله مکاتبي که بيش از ديگران از يافته هـاي زبـان شناسـي در تحليـل متون بهره گرفته ، سبک شناسي ساختاري است که با انديشه هاي ساختارگرايي از قرن بيستم همگام شده و به نقد و تحليل آثار ادبي مي پردازد.
شفيعي کدکني در بحث برجسته سازي معتقد است که برجسته سازي را مي توان بـه دو گروه «موسيقيايي » و «زباني » تقسيم کرد؛ وي گروه موسيقيايي را مجموعۀ عواملي مـي دانـد که زبان ادبي را از زبان هنجار به کمک توازن ممتاز مي سازد و در اين مورد عواملي چـون : وزن ، قافيه ، رديف و هماهنگي هاي آوايي را به دست مي دهد.