خلاصة:
تحلیل گفتمان با کاوش فرایند کلام به بررسی زمینه های تولید سخن اعم از اندیشه های دینی، اجتماعی و سیاسی گوینده سخن و نحوه تولید آن و بازجست تعامل خواننده متن با کلام اطلاق می گردد. داستان مدح فرزدق (19 ـ 110 ق.) شاعر بلندپایه اموی از امام سجاد علیه السّلام معروف است که در آن هشام خلیفه اموی را با شعر و کلام خود در جمع، شرمنده کرده و حاکم قدرتمند زمان را از طریق کلام شکست داده است. او در این متن غیر از ستایش امام سجاد× با کاربرد خاصی از کلام، عقاید، اندیشه ها و باورهای مذهبی ـ سیاسی و مسایل روزگار خود را نیز بازنمایانده و با زبان به جنگ با ظالم روزگارخود شتافته و پیروز شده است. هدف این جستار بررسی انگاره های قصیده فرزدق و روشن شدن دلایل قدرت زبان او از طریق تحلیل گفتمان بر اساس نظریه وان دایک است و نشان داده می شود که توانش کلامی فرزدق در مواجهه او بر خصم و انتقال مفاهیم ایدئولوژیکی خود، از طریق نحوه خاص کاربرد واژگان و نحو و آرایه های ادبی خاص حاصل آمده است.
ملخص الجهاز:
هدف این جستار بررسی انگارههای قصیده فرزدق و روشن شدن دلایل قدرت زبان او از طریق تحلیل گفتمان بر اساس نظریه وان دایک است و نشان داده می شود که توانش کلامی فرزدق در مواجهه او بر خصم و انتقال مفاهیم ایدئولوژیکی خود، از طریق نحوه خاص کاربرد واژگان و نحو و آرایه های ادبی خاص حاصل آمده است.
در این شرایط یکی از همراهان هشام از او پرسید او کیست که مردم چنین بزرگش داشتند؟ هشام خود را به نادانی زد و گفت: «أنا لا أعرفه» در این هنگام فرزدق که حضور داشت، گفت: «أنا أعرفه» و فی البداهه قصیدهای سرود که مطلع و برخی ابیات آن چنین است: هذا الذی تعرف البطحاء وطأته و البیت یعرفه و الحل و الحرم هذا ابن خیر عبادالله کلهم هذا التقی النقی الطاهر العلم هذا ابن فاطمه ان کنت جاهله بجده انبیاء الله قد ختموا لیس قو لک من هذا بضائره العرب تعرف من انکرت والعجم<FootNote No="195" Text=" فرزدق، دیوان الفرزدق، ج 2، ص 241 ـ 238.
در این قصیده از بین حروف ربط، حرف «واو» بیشترین استعمال را دارد، اما غیر آن از حروف «فاء» و «إلا» برای ارتباط واژگان و جملات استفاده شده است: هذا الذی تعرف البطحاء وطأته والبیت یعرفه، والحل والحرم کلتا یدیه غیاث عم نفعهما یستوکفان، ولایعروهما عدم یغضی حیاء، ویغضی من مهابته الله شرفه قدما و عظمه لایستطیع جواد بعد غایتهم ولایدانیهم قوم، و إن کرموا مقدم بعد ذکر الله ذکرهم فی کل بدء، و مختوم به الکلم<FootNote No="221" Text=" همان.