خلاصة:
مشارکت زنان در فعالیت های مختلف در راستای توسعه روستایی نقش موثری دارد، این نیاز احساس می شود که زنان روستایی باید در زمینه های مختلف توانمند شوند تا از این طریق بتوانند نقش خود را در جامعه ایفا کنند. از راهکارهای مناسب در جهت بکارگیری مشارکت زنان، ایجاد تشکل ها و تعاونی های مخصوص زنان است؛ موفقیت این تشکلها تحت الشعاع عوامل بسیاری است که مدیریت طرحهای تشکلهای زنان روستایی و عملکرد آنها، یکی از عوامل موثر است. بر این اساس هدف از مطالعه حاضر، بررسی نقش مدیریت پروژههای کارآفرینانه از طریق نظام صنفی کشاورزی و اثرگذاری آن در تحقق اهداف طرحهای خوداشتغالی یعنی در توانمندسازی زنان است. به لحاظ روش شناختی این پژوهش از نوع پژوهشهای توصیفی – تحلیلی است. جامعه آماری پژوهش را زنان کارآفرین عضو نظام صنفی کشاورزی شهرستان محلات که دارای 113 عضو بوده، تشکیل میدهند. حجم نمونه به کمک فرمول کوکران 79 نفر به عنوان نمونه انتخاب گردید. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرم افزار SPSS استفاده شده است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که متغیر توانمندسازی با آماره پیرسون 796/ 0 با متغیر مدیریت پروژه های کارآفرینانه دارای رابطه ای مستقیم با شدتی قوی بوده است بدین معنا که هرچه نقش مدیریت پروژه های کارآفرینانه افزایش یابد، توانمندی زنان کارآفرین نیز بیشتر خواهد شد.
ملخص الجهاز:
باتوجه به نقش تعاونیها در هدایت و حمایت از فعالیت های کارآفرینانه و همچنین اهمیت توانمندسازی زنان روستایی بررسیهای گوناگونی در این زمینه انجام شده است که در زیر به بخشی از مطالعاتی که در زمینه انجام شده است ، اشاره میشود: رابطی (١٣٨٠) و بوذرجمهری و همکاران (١٣٩٣)، در پژوهش های خود به این نتایج دست یافته اند که متشکل کردن زنان در تعاونیها رویکردی بسیار مطلوب برای بهره گیری از این قابلیت هاست و با تأسیس شرکت های تعاونی روستایی میتوان زمینه مشارکت فعال زنان در عرصه های مختلف اجتماعی و اقتصادی فراهم ساخته و باعث توانمندسازی آنان شود.
ده حقی و همکاران (١٣٩٣)، نصیری (١٣٨٩) و عطائی و زمانی میاندشتی (١٣٩٠)، در پژوهش های خود به این نتیجه رسیده اند که میزان توانمندی اجتماعی زنان روستایی با عضویت در شرکت های تعاونی افزایش پیدا کرده است و نقش تعاونیها در توانمندسازی افراد برای مقابله با فقر و بهبود کیفیت زندگی اعضا مثبت ارزیابی میکنند.
اودلتا و همکاران ٧(٢٠١٥) در پژوهش خود به این نتیجه رسیده اند که انجمن های مشارکتی بر 1 Tesfy & Tadele 2 Sanyang & Chi Hung 3 Prakash 4 Shehu Hussain 5 Wanyama & et al 6Kareem & et al 7 Odetola & et al رفاه اعضا و نقش انجمن مشارکتی در کاهش فقر تأثیر داشته است و شکل گیری سرمایه را نمیتوان در فرآیند توسعه ی هر کشوری به ویژه کشورهای کمتر توسعه یافته ای همچون نیجریه نادیده گرفت .