خلاصة:
هدف: این تحقیق با هدف آسیب شناسی محتوایی اهداف و سرفصلهای دروس مبانی نظری اسلام، مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی(23/ 4/ 1383)، با استفاده از دیدگاههای شهید مطهری، برنامه ریزی درسی و روان شناسی انجام شد و نتایج آن می تواند در بازنگری برنامه این دروس استفاده شود.
روش: روش تحقیق، از نوع کاربردی- توسعه ای، با روش توصیفی- تحلیلی(محتوایی-کیفی) با استفاده از منابع کتابخانه ای بود.
یافته ها: محتوای مصوب با رویکرد دانش افزایی کلامی، تناسب لازم را با مشخصات اسلام از دیدگاه شهید مطهری ندارد و فاقد ماهیت میان رشته ای است. این اهداف بدون توجه به ابعاد شناختی، نگرشی و مهارتی تدوین یافته و به نیازها بی توجه است.
سازمان دهی محتوا نیز دارای اشکالات اساسی است.
نتیجه گیری: با توجه به سرعت تحولات علمی و تغییر نیازها از یک سو و قدمت و اشکالات اساسی موجود در برنامه کنونی از سوی دیگر و نیز تغییر نظام آموزش وپرورش، ضرورت بازنگری کامل در برنامه دروس معارف اسلامی، انکارناپذیر است؛ بنابر این، برای تدوین برنامه جدید، پیشنهادهایی ارائه شده است.
Objectives: The major duties in islamic study courses (religious education of young people) will not be completed unless through a comprehensive planning and continuous review of curriculum. The present paper aims at studying the content pathology of the theoretical foundations of Islam، adopted by the supreme council of the cultural revolution on 23/04/1383، based on the views of martyr Motahari، curriculum development and psychology and the results can be applied in the review programs of the universities.
Methods: This study is an applieddevelopment، with descriptive and analytical method (contentqualitative) and library.
Results: The approved content is knowledge development approach and is not in accordance with the profile of Islam from the perspective of interdisciplinary martyr Motahhari. The defined goals exclude cognitive، attitude، skills and needs. The Organized content also has drawbacks.
Conclusion: The author of the article concludes the rapid scientific developments and changing of the needs on the one hand and fundamental problems of the current program on the other hand and the changes in educational systems، all require a thorough review of islamic studies courses. At the end of the research the author presents some suggestions to plan a novel program.
ملخص الجهاز:
ir"/> چکیده هدف: این تحقیق با هدف آسیبشناسی محتوایی اهداف و سرفصلهای دروس مبانی نظری اسلام، مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی(23/4/1383)، با استفاده از دیدگاههای شهید مطهری، برنامهریزی درسی و روانشناسی انجام شد و نتایج آن میتواند در بازنگری برنامۀ این دروس استفاده شود.
2. سؤالات فرعی تحقیق الف- آیا محتوای مصوب، با اهداف آموزشی مبانی نظری اسلام تناسب دارد و به ابعاد شناختی، نگرشی و مهارتی توجه کرده است؟ ب- آیا محتوای مصوب، دارای سازماندهی مناسب است؟ ج- آیا محتوای مصوب، با نیازهای فراگیران تناسب دارد؟ د- آیا محتوای مصوب، ماهیت میانرشتهای دارد؟ ه- محتوای مطلوب دروس مبانی نظری اسلام، چه ویژگیهایی دارد؟ به نظر میرسد، محتوای مصوب با اهداف تعلیم و تربیت اسلامی و آموزش مبانی نظری اسلام، تناسب نداشته و در معرفی مشخصات اسلام، با دیدگاههای شهید مطهری، فاصله زیادی دارد.
ولی تحقیقات بعدی نشان میدهد به دلیل ضعف نظام آموزشی در آموزش تفکر، کارکرد این کتابها دچار مشکل است؛ زیرا دانشآموزان اظهار داشتهاند: کتاب از آنها میخواهد تفکر کنند و چگونگی تفکر را توضیح نداده است!(همان: 76) علاوه بر پرورش عقلانی و سایر نیازهای فردی دانشجویان؛ نیاز جامعه به تولید علم با جهانبینی الهی و تربیت مدیران متعهد(خامنهای، 1393)، برنامهریزی و توجه کافی را میطلبد؛ اما بررسی محتوای مصوب نشان میدهد در اهداف و سرفصلهای مصوب دروس مبانی نظری اسلام، هیچ اشارهای به نیازهای اساسی وجود ندارد و فقط در زیرفصلهای ذیل به عقل و نیازها پرداخته شده است: درس اندیشۀ اسلامی 1، زیرفصلهای «نیازهای معنوی انسان»، «عقل و ایمان» و «عقل و استدلال».