خلاصة:
از آنروی که نقد خانم دکتر میترا رئیسی از کتاب « تاریخ ادبیات فرانسه، قرن نوزدهم» ( انتشارات سازمان سمت) بیشتر به نقدسازی می ماند تا نقادی، لذا مولفان کتاب مورد نظر بر آن شدند تا به تدوین متنی در قالب مقالة پیش رو اهتمام ورزند که تلاشی باشد در جهت رخت بربستن اینچنین نقدهایی از جامعة دانشگاهی کشور تا به تدریج چنین نقدهای بی ثمری جای خود را به نقدهای علمی بسپارند. در این مقاله گام به گام با نکته سنجی های ـ بیشتر حاشیه ای ـ منتقد کتاب قلم زده ایم و بر ایشان به درستی خرده گرفته ایم که بر اساس چه سنجة علمی، کتاب دانشگاهی « تاریخ ادبیات فرانسه: قرن نوزدهم» را با بضاعت و مخاطب محدودش، که بر همگان آشکار است، با کتاب های مرجعی در ابعاد جهانی، انتشار یافته از سوی ناشران بزرگ، مورد سنجش قرار دادهاند؟ و با چه رویکردی به جای این که ناشر را در مقوله نظارت بر ویرایش مورد نقد قرار دهند، بی محابا و با کنایه های دون شان پژوهشگاه علومی انسانی در مقام ناشر، مولفان را نواخته اند؟ مقاله حاضر به یقین در دفاع از کاستی های منابع دانشگاهی کشور تدوین نشده است؛ انگیزه راستین نگارش این مقاله بیشتر تقابل با مقولة نقدسازیست که آسیبی جدی بر فضای دانشگاهی کشور وارد می آورد.
Regarding the book review of « L’Histoire de la Littérature française du XIXe siècle », written by Mrs Mitra Rayissi (PhD), from SAMT publication which appears to more a bad derivative review than a book review, the authors of the book have decided to write this article intending to shed light on the improper critiques in academia with the purpose that eventually such critiques will be replaced with more scientifically written articles.
In this paper, with precise focus on reasoning, the review of the critic is analyzed to depict how, considering the book’s limited number of readers and its medium, the comparison between this book and internationally acclaimed resource books which are published by international publishers cannot be a just comparison. Furthermore, why the significant role of the publisher regarding the review process and editing has been disregarded and rather authors are denounced for this issue? The current paper, undoubtedly, has not been written to defend the inefficiency of academic books in our country; the sole objective is to tackle the phenomenon of bad derivative review which is detrimental to the current situation of academia in the country.
ملخص الجهاز:
باید گفت که نشر مقالاتی در این تراز کیفی دون شان رفتارهای علمی نهـاد پژوهشـگاه علوم انسانی است و جای تاسف بسیار دارد که چنین حرکت به اصطلاح علمـی امـا در واقع مادون علمی با لحنی غیر معمول در مخاطب قرار دادن مؤلفان و لحنی سخره آمیـز و سلبی طرح شدهاند، آنچنان که منتقد محترم در مقام خویش دانسته انـد کـه خواسـتار توقف نشر کتاب مورد نظر باشند و فراتر از آن ، توصیه به پاک کردن فلسفه ی وجـودی سازمان سمت را در قالب این سخن مطرح کرده اند که گزیـده تـر اسـت دانشـجویان از منابع اصلی سود جویند.
از سردبیر محترم می خواهیم که انگیزه منتقد محترم را برای گزینش چنین کتابی که در حوزه کتاب های دانشگاهی موفق بوده و بری از کاستی های علمیسـت مـورد تـدقیق قرار بدهند و در این مهم اندیشـه شـود کـه آیـا رسـالت منتقـد آن هـم از نـوع هیـات علمیاش مقاله سازی در اقلیم نقد در قامت یادداشتی است که موضوعات مطروحـه در آن در ذیل کنش غلطگیران چاپخانه و ویراستاران فنی است و مهم تـر ایـن کـه بـا چـه ذهنیت و انگیزه ای از سوی نهاد پژوهشگاه علوم انسانی در باب اثری قابل اعتنا چنـین شمشیر کشیده شده است ؟ آنچنان که مولد برپا کردن فضایی ناروا در میان دانشـجویانی شود که به تکرار کتاب را مورد مطالعه قرار داده اند و خود بـه اغـلاط موجـود اشـراف داشته و بی هیچ پرسش و ادعایی، با علم بـه وجـود ایـن اشـتباهات از نـوعی سـهوی، تصحیحات چاپی و ویرایشی لازم را خود در کتاب قلمی کرده اند.