خلاصة:
در این نگارش مبانی و مقدمات بحث مانند شناخت حقیقت نفس و بدن و قوای آن به عنوان مدرک و یا وسائط ادراک خصوصا در نظر ملاصدرا بیان می گردد. در ادامه به بیان اختلافات دیدگاه حکمای اسلامی در مباحث فوق به عنوان مقدمه بحث ادراک و احساس، پرداخته شده و این مباحث همچنین باعث افتراق اقوال آن حکما در مبحث ادراک و احساس، خواهدشد. نگارنده در مبحث ادراک پس از بیان نظریه و مبانی و نتایج بحث در نظر آن حکما و بخصوص ملاصدرا، به بیان اختلافات و افتراقات نظریات آن حکمای اسلامی پرداخته است. در بخش پایانی به مباحثی همچون احساس و مباحث اختلافی حکما با توجه به مبانی و نظریات ملاصدرا در ادراک حیوانی و انسانی پرداخته شده وبه وجه تمایزی که بین احساس در حیوان و انسان وجود دارد توجه شده است.
ملخص الجهاز:
نکته ای که سئوال برانگیز است و به نظر می رسد باعث شده که به نوعی در کلام ابن سینا (رحمه الله)ایجاد تناقض نماید این است که جناب ابن سینا ابتدا قائل شدندکه نفس حیوان و انسان جسم نمی باشند و در جای دیگر در رابطه با نفس انسان، قائل به مفارق بودن آن می باشد و برای آن دلایلی ذکر می کند، همچون این دلیل که نفس انسانی ذات خود را می تواند تعقل کند و این به خاطر مجرد و مفارق بودن اوست، اما در مورد نفس حیوانی قائل هستند بر اینکه منطبع در ماده می باشد و چون مجرد نیست نمی تواند معقول و متخیل خود واقع شود، زیرا معقول واقع شدن چیزی، یعنی تجرید آن از ماده، در حالی که نفس حیوانی منطبع در ماده و بدن است و این را در چند جای از کتاب تعلیقات خویش به تصریح آورده است ( ابن سینا، 1404 ه ق: 80)و استدلال او در باب انطباع نفس حیوانی در بدن و ماده این است که اولا نفس حیوان از ذات خود درکی ندارد و ثانیا دارای حیز است و تحیز از خواص ماده است ، برخلاف نفس انسان که اولا منطبع در ماده نیست و ثانیا از ذات خود ادراک دارد و ثالثا دارای حیز هم نیست.