خلاصة:
این نوشتار به معرفی و بررسی واژگان خاص مذهبی در منظومهی «زراتشت نامه» زرتشت بهرام پژدو میپردازد. زرتشت بهرام پژدو، نامدارترین شاعر زرتشتی پارسی گوی، از سده ی هفتم است. مجموعه ی اشعار شاعران زرتشتی که به فارسی نو پس از اسلام شعر گرفته اند، بسیار کم مورد توجه و پژوهش قرار گرفته است. حال آنکه به دلیل ویژگی های خاص، از دیدگاه های مختلف محتوایی، واژگانی، سبکی، ... جای بررسی فراوان دارد. این نوشتار، به بررسی واژگان بسیار خاص مذهبی استفاده شده در منظومه می پردازد، نه آنچه که معنای آن، یا معنای اول آن برای خواننده روشن است. این واژگان که یا در واژهنامهها نیامده اند، یا تنها با شاهدی از این شاعر، نقل شدهاند، از این منظر، ویژه شمرده میشوند. گذر واژه از دورهی باستان و میانه به فارسی نو، تحولات آوایی و معنایی آن با استفاده از منابع معتبر، مورد بررسی قرار گرفته است.
ملخص الجهاز:
این آثار اغلب ترجمهی داستانهای اوستایی و رسالههای پهلوی و پازند است و در آنها غالبا از مطالب مذهبی گفتوگو میشود و بسیار کم مورد توجه و دقت قرار گرفتهاست.
اوروران، اورورهاAv. urvarā- زرتشت بهرام در صفت جمیع بهشتیان گوید: همان مینوی و ارور، تیر و آتش/ باستاده به پیش قوم سرخوش (نقل از فرهنگ جهانگیری) "به لغت زند و اوستا به معنی نباتات باشد یعنی رستنیها.
[’hιwb′ │ M ’hιw]ahιaw» (مکنزی، 1383: 35) (2) «"اشو به لغت زند و پازند به معنی بهشتی باشد که در مقابل دوزخی است.
» (دهخدا، 1377: 3348) انیران (انغزان، انارام) سفندارمزماه رفته تمام به روزی که خوانی انیرانش نام (بهرام پژدو، 1338: ب469) (1) انغزان (= روشنایی بیکرانه): «گاهنما: سیامین روز ماه [ˊn glˊnˈ│M ˊnyr ˊn] Anagran» (مکنزی، 1383: 38) (2) «انیران.
(ناظم الاطباء؛ غیاث اللغات؛ آنندراج) سفندارمــذ مـــاه رفته تمـــام به روزی که خوانی انیرانش نام در این روز زردشت پاکیزه دین درآمد سوی حد ایرانزمیــن (زرتشت بهرام، به نقل از آنندراج و انجمنآرا) و دو مثال از دو شاعر دیگر به همین معنی.
یشتن به معنی خواندن باشد به زبان زند و پازند (برهان؛ انجمنآرا)؛ نان مقدس (یادداشت مرحوم دهخدا)؛ در آیین زردشتی نان کوچک سفید گرد بدون خمیرمایه که برای امشاسپندان و فروهرهای در گذشتگان خیرات میشود (از دایرهالمعارف فارسی)؛ ویراف را بر آن تخت نشاندند و روی بند بر وی فروگذاشتند و آن چهل هزار مرد بر یزشن کردن ایستادند و درونی بیشتند و قدری په (پیه) بر آن درون نهادند.