خلاصة:
جنگ از عناصر پایدار بشر می باشد، ژئوپلیتیک و روابط بین الملل وقتی از منطق خارج شود منجر به رودررویی و جنگ می شود. به طورکلی دفاع و پدافند در مقابل جنگ و تهدید دارای دو بعد است پدافند عامل و پدافند غیرعامل که از گذشته های دور و با پیدایش انسان همراه بوده و به مرور زمان با رشد تکنولوژی پیشرفته تر شده است. تفاوت مقیاس قدرت در جغرافیای جهان باعث شده تا کشورهایی به فکر تجاوز، حمله و تهدید سایر کشورها برآیند. با این دیدگاه کشورهای مورد تهدید به فکر استفاده از برنامه هایی برای دفاع از خود افتاده اند که یکی از این برنامه ها آمایش دفاعی سرزمین از دیدگاه پدافند غیرعامل است. به طوریکه این برنامه ریزی به ساماندهی فضای سکونت، اشتغال، امکانات، زیرساختها و خدمات با توجه به عوامل دفاعی ـ امنیتی، محیطی و انسانی، موقعیت و شکل سرزمین و شرایط اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و ... پرداخته و تمام جوانب ایجاد بحران و خطر را در نظر می گیرد. از این دیدگاه بسیاری از اهداف و اصول پدافند غیرعامل در بطن برنامه ریزی آمایش سرزمین قرار گرفته است. به طورکلی برنامه ریزی آمایش سرزمین یک دیدگاه آینده نگرانه و عادلانه نسبت به استفاده و بهره برداری از توان ها و قابلیت های هر محیط و یک دیدگاه دفاعی ـ امنیتی در پراکندگی انسان ها، فعالیت ها و زیرساخت های انسان در فضای یک کشور میپردازد. در این مطالعه با استفاده از روش توصیفی ـ تحلیلی و مطالعه اسنادی ـ کتابخانه ای اقدام به واکاوی و تحلیل مشکلات پیشه روی امنیت و دفاع کشور از سطح ملی تا سطح منطقه ایی و شهری پرداخته شد. به همین دلیل و بخاطر شرایط سیاسی و تهدیدهایی که به علت اهمیت استراتژیک؛ علیه کشور ایران در منطقه و جهان صورت می گیرد و همچنین با تحلیل فضایی که به پراکندگی سکونت و فعالیت در این مطالعه صورت گرفته، نتایج آن گویای عدم تعادل و لحاظ مسائل دفاعی در نظام شهری و روستایی، امکانات و زیرساخت ها، اشتغال، فعالیت و ... بوده است که لزوم نگرش دوباره مسئولان سیاسی، نظامی و برنامه ریزان به ایجاد تعادل در عوامل یاد شده برای ایجاد امنیت، دفاع و همچنین جلوگیری از ایجاد فکر تجاوز و تهدید به کشور را ضروری می نماید.
ملخص الجهاز:
به طورکلی جامع ترین برنامه ای که می تواند اصول پدافند غیرعامل در کشور را در زمینه های مختلف لحاظ کند برنامه ریزی آمایش سرزمین است ، چرا که این برنامه اصولا به پراکندگی انواع فعالیتها و انسان در پهنه فضا می پردازد و هدف آن خلق یک نظام جامع فضایی در یک کشور با توجه به توان و استعداد طبیعی و انسانی است .
البته بعد از دهه ١٩٤٠ نظریات دیگری در مورد تقسیم بندی نواحی کره زمین برای رسیدن یک کشور به قدرت جهانی ابراز شده که از آن جمله می توان به نظریه ریملند (اسپایکمن ) و معیارهای انسانی (ماینگ ) اشاره کرد که هر کدام معیارهای طبیعی و انسانی خاصی را پیشنهاد کرده اند (عزتی ،١٣٨٨: ٥ـ١٨)، به طورکلی جغرافیدانان سیاسی معتقدند، قدرت بشر متأثر از عوامل محیط جغرافیایی است ؛ چنین طرز تفکری یک پدیده نوع نیست ، بلکه ریشه در تاریخ دارد (همان منبع : ٢)، اما این طرز تفکر با به وجود آمدن تکنولوژیهای برتر اخیر تحت شعاع قرار گرفته و نگرشهای جدیدی در مفهوم قدرت یافتن از طریق سایر عوامل مانند برنامه ریزیهای دفاعی و استراتژیهای حمله به وجود آمده است .
با توجه به نتایج جنگها و همچنین خسارات به بار آمده ناشی از آن، لزوم تفکر جدیدی درباره کاهش آسیب ها و خسارات در مورد اقدامات احتمالی کشورها در آینده، برنامه هایی مطرح میشود که یکی از این برنامه ها پدافند غیرعامل بوده است که در سال ١٩٦٠ در کشور آمریکا و کشورهای درگیر در جنگ عنوان می شود.