خلاصة:
زﺑﺎن ﻗﺮآن از آﻏﺎز ﻧﺰول، تاکنون از جنبه های گوناگون ﻣﻮرد ﺗﻮﺟﻪ دینداران و دین پژوهان واقع شده است. در این جستار کوشیده ایم تا بر حسب توانایی های زبان قرآن که فراتر از قالب های سنتی و بلاغی گذشته است، آن را از حیث ساختار معنایی در چارچوب رویکرد شناختی آمیختگی مفهومی با تکیه بر نمونه هایی از آیات مورد بررسی قرار دهیم. در همین راستا با استفاده از روش توصیفی ـ تحلیلی، داده های پژوهش به شیوهی کتابخانه ای و به کمک فیش برداری از جای جای قرآن گردآوری و مورد تحلیل واقع شده اند. ﭘﺮﺳﺶ اﺻﻠﯽ اﯾﻦ ﻣﻘﺎﻟﻪ اﯾﻦ استﮐﻪ آﯾﺎ ﺑا اﺳﺘﻨﺎد به ﻣﺒﺎﻧﯽ ﻧﻈﺮیهی آﻣﯿﺨﺘﮕﯽ ﻣﯽﺗﻮان ساختار معنایی آیات قرآن را ﺗﺤﻠﯿﻞ ﮐﺮد؟بر پایة این سؤال، ﻓﺮض ﻣﺎ ﺑﺮ اﯾﻦ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از ﭼﺎرﭼﻮب ﻧﻈﺮی آﻣﯿﺨﺘﮕﯽ ﻣﯽﺗﻮان ساختار مفهومی زبان قرآن را در این آیات ﺗﺒﯿﯿﻦ نمود. یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد که خداوند حکیم با بهره گیری از زبان عربی و محدویت های خاصّ آن، معارف بی کران وحی را در قالب مفهوم سازی متناسب و هماهنگ با اندیشهی بشری، در قرآن بیان کرده است. بنابر ضرورت تدّبر در قرآن و بهره گیری از مفاهیم عمیق آن، قابلیّت چارچوب نظری این پژوهش در تحلیل ساختار معنایی آیات برگزیده شده بر پایهی تفکیک فضاهای دروندادی بر روی نمودار آمیختگی به اثبات رسیده، زمینهی ادراک مفاهیم نوین و نهفته در ورای ساختار ظاهری این آیات ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از اﻧﮕﺎرهی ﭼندﻓﻀﺎﯾﯽ ﻣﻄﺮحﺷﺪه در اﯾﻦ ﻧﻈﺮﯾﻪ معلوم گشته است.
ملخص الجهاز:
این مسأله اخیرا در کانون توجه پژوهشگران قرار گرفته و هریک با استناد به چارچوب نظری متفاوتی به آن پرداخته اند، به گونه ای که در سایۀ نگرش های شناختی ٣؛ از قبیل نظریۀ استعارة ادراکی ، 4 مجاز شناختی ٥ و فضاهای ذهنی ٦، پژوهش هایی در این باب صورت گرفته است ؛ اما محور اصلی این پژوهش ، شیوه های مفهوم سازی زبان قرآن است ؛ به عبارت دیگر این پژوهش کوششی برای پاسخ به این پرسش است که «چگونه مفاهیم انتزاعی و حقایق معنوی آیات مورد بحث در مقیاس ادراک بشری با کمک آمیزه های مفهومی به عنوان یکی از ساختارهای بنیادین ذهن آدمی، بیان شده است ؟» در این تحقیق ، شگردهای مفهوم سازی و پردازش معنایی آیات به عنوان محور اساسی در نظر گرفته شده و مسائل دیگر؛ از قبیل اینکه : «آیا این گونه مفاهیم در قالب همان حوزه های انتزاعی بیان میشوند و یا اینکه حوزه های ملموس تری را شامل میشوند؟» و در صورت به کارگیری حوزه های مفهومی واسطه ، اینکه نحوة فضاسازی حاکم بر آیات و روابط میان حوزه ای چگونه صورت میپذیرد، نیز به تبع موضوع اصلی، از دغدغه های این پژوهش است که به نظر میرسد، به کارگیری مدل شناختی آمیختگی مفهومی ٧ فوکونیه و ترنر 8 (٢٠٠٢م ) میتواند راهگشای اینگونه مسائل باشد.
- در همین راستا پژوهش دیگری با عنوان «تحلیل شناختی ساختار مفهومی قرآن در چارچوب نظریه فضاهای ذهنی فوکونیه » صورت گرفته که در آن نقی زاده و اورکی(١٣٩٥ش ) به نتایج ارزشمندی دست یافته اند؛ از جمله اینکه ، نظریۀ فضاهای ذهنی در تحلیل شناختی ساختار مفهومی قرآن کارآمد بوده ، تشخیص و تفکیک فضاهای حاکم بر آیات و روابط میان آنها، زمینۀ درک بهتری را از مقاصد واقعی خالق وحی فراهم میسازد و ارتباط میان فضاهای حاکم برآیات هدفمند بوده ، بلکه هرآیه ای از قرآن نیز بر مبنای فضای ذهنی خاصی مفهوم سازی شده است .