خلاصة:
مقایسه روش تفسیر متن مقدس در دو مکتب مختلف، از آن جهت اهمیت دارد که هر یک به نوبه خود اثر شگرفی بر اندیشمندان زمان خود و پس از آن گذاشته است. با توجه به گسترش مباحث معرفتشناسی و تطبیقی میان اندیشمندان غربی و مسلمان، ضرورت بررسی روش و غایتمندی تفسیر متن مقدس را به صورت جزئی از دو دیدگاه غربی و اسلامی برگزیدیم، که در عین حال مقدمهای باشد بر پاسخ به برخی شبهات اعتقادی و معرفتی از جمله نسبی بودن معرفت دینی و تفسیر به رای. مراد از روش تفسیر متن مقدس، شیوه استفاده از ابزار و راههای مختلف برای تبیین معنای متن مقدس است و مراد از غایت تفسیر آن، هدفی است که مخاطب در کنکاش علمی برای تبیین معنای آن دنبال میکند.
بنابراین در نوشتار پیش رو در پی پاسخ به این سوال اصلی هستیم که بین طرفداران هرمنوتیک عام (که یکی از شاخههای هرمنوتیک محسوب میشود) و حکمت متعالیه در روش و غایت تفسیر متن مقدس، چه شباهتها و فرقهایی است؟
ملخص الجهاز:
همان گونه که مشاهده میشود، با توجه به دیدگاهها و رویکردهای متفاوت و حتی متعارض در تاریخ هرمنوتیک، ارائۀ تعریفی جامع بسیار دشوار است، اما میتوان گفت: محور همۀ رویکردها فهم و برداشت بشری است و تفاوتها مربوط به متعلق فهم است که اختصاص به متون مکتوب یا آثار تاریخی و هنری دارد و البته گاهی از آثار مکتوب و غیر مکتوب نیز فراتر رفته و پدیدههای طبیعی را نیز در بر میگیرد (ربانی گلپایگانی، 1383: 12).
در نظریۀ اعتبار در تفسیر هرش علاوه بر فهم و تفسیر، دو نکتۀ دیگر نیز اهمیت دارد: یکی قضاوت که به مقایسۀ متن با بیرون از آن میپردازد و یکی نقد که شرح و توضیح این مقایسه است (همان: 98ـ 99؛ هرش، 1395: 11ـ12).
نقد: اگرچه در متون دینی و وحیانی که گویندۀ متن، خداوند و معصومان هستند و آنان نیز ملاک در سخن گفتن و به کارگیری الفاظ را عرف زبانی رایج در میان مردم زمان صدور قرار دادهاند، اما با توجه به مراتب مختلف دلالت ظاهری و باطنی، نکتۀ فوق که بررسی روانشناسانۀ محیط فکری و اجتماعی مٶلف است، تنها نسبت به سخن راوی که برداشت خود را از کلام الهی و معصوم برای مخاطب نقل کرده، صحیح است و نسبت به عین کلام الهی و معصوم که دارای مراتب مختلف ظاهری و باطنی است، صادق نیست.