خلاصة:
نظامسازی فقهی و کشف نظام موضوعات و مسائل مورد نیاز حیات تمدنی بشر از منظر اسلامی، مهمترین غایت برای دانش فقه در این مقطع زمانی از تاریخ تکوّن فقه اسلامی میباشد. با توجه به آمیختگی ادراکات اعتباری و حقیقی در فقه نظام الصحة، روش¬شناسی کشف فقه نظریات و فقه نظام¬ساز و مولفههای اصلی آن همچون کلیات و مفاهیم در مقابل تولید نشریه، تامین حجیت نظامات و نیز برخی اصول و ابعاد نظری حاکم بر نظام و خصوصا نظام الصحة از منظر فقه اسلامی مورد واکاوی و کنکاش قرار خواهد گرفت.
پرداختن به مسئلهی نظامسازی در حوزه¬های مختلف زندگی بشر از جمله مقوله سلامت به معنای اعم آن، در زمان ما از جهاتی ضرورت دارد؛ یکی از دلایل ضرورت پرداختن به این موضوع، نیازهای موجود عصر ماست. مکتبی در عرصهی علم و اجرا موفق خواهد بود که اقدام به نظامسازی نماید، تا بدین طریق در برابر پیشآمدهای مختلف راهحل داشته باشد و غافلگیر نشود.
همانگونه که مورد تاکید اندیشمندان و فقیهان شیعه نیز بوده؛ آنگاه که بحث از احادیث طبی به حوزهی فهم و فقهالحدیث کشیده میشود، بیش از هر زمان دیگر میتوان درک نمود که دانش به ودیعه نهاده شده در روایات تا حد بسیار زیادی با دانش عرفی و تجربی آمیخته گردیده و این تلقی که احادیث طبی بدون وجود ساختار و نظامی در حوزهی سلامت میتواند فارغ از بحث و بررسی و تجربه و آزمون، راه درمان و معالجه را بگشایند، منتفی میگردد.
ملخص الجهاز:
واژگان کلیدی: نظام، نظامسازی، فقه، طب، نظام الصحة مقدمه فهم نظاممند اصول و مبانی و ابعاد نظری حاکم بر نظامسازی فقهی و کشف نظام موضوعات و مسائل مورد نیاز حیات تمدنی بشر از منظر اسلامی، مهمترین هدف غایی برای دانش فقه در برهه کنونی از تاریخ تکون فقه اسلامی است، زمانی که آن را عصر گذار به تاریخ تمدن نوین اسلامی و تبلور منظومهی معرفتی اسلام در ساختارمندی حیات توحیدی انسان توصیف و تشریح نمودهاند.
5. مسائل پیشروی حوزه ترسیم و طراحی فقه نظام الصحة مهمترین سؤال پژوهش پیشرو آن است که ظرفیت دانش فقه امامیه در حوزهی ترسیم و طراحی فقه نظام الصحة چیست؟ و اینکه در باب اهمیت پرداختن به نظام سلامت و بخشهای مرتبط آن با علم فقه، آیا میتوان در دین بدان به عنوان یک «نظام» معرفتی پرداخت یا خیر؟ اساسا جایگاه دانش اصول فقه در ارائهی الگوی فقه نظام الصحة چه بوده و در استخراج مبانی و اصول یک نظام از احادیث و روایات میبایست چه اصول و ضوابطی را بکار گرفت؟ البته پرسشهای مشابه و مرتبط دیگری در سایر پژوهشهای این حوزه وجود داشته که عبارتاند از اینکه آیا طب در قلمرو دین میگنجد؟ منشأ طب کجاست؟ نظر علمای متقدم و معاصر در این باره چیست؟ آیا در قرآن و روایات در این باره مطلبی وجود دارد؟ اعتبار روایات طبی نقل شده از معصومان (ع) چگونه است؟ تا چه اندازه میتوان به روایات طبی اعتماد کرد؟ روش صحیح ارزیابی این روایات چیست؟ فرضیه ما این است که این مهم با روش «فقه النظریات» و با استفاده از تراث فقه سنتی جواهری ممکن خواهد بود و دانش فقه امامیه الگوهایی را ارائه میکند، که میتواند با تغییراتی در حوزه روایات طبی، کاربرد داشته باشد.