خلاصة:
در زمینه چگونگی تاثیرگذاری فناوریهای اطلاعات و ارتباطات( فاوا ) بر درآمدهای مالیاتی دو نظریه وجود دارد. طبق نظریه گروه اول با به کارگیری فاوا بسیاری از هزینههای تجارت، هزینههای تحقیق و توسعه مانند هزینههای واسطهای، هزینههای توزیع و بازاریابی کاهش مییابد. انجام فعالیت هایی از قبیل پر کردن اظهار نامه های مالیاتی و فرم های مالیاتی به صورت الکترونیکی به کاهش هزینه های جمع آوری، پردازش و وصول مالیات ها کمک نموده و در نتیجه سبب بهبود کارایی سیستم مالیاتی و افزایش درآمدهای مالیاتی می گردد. بر اساس نظریه گروه دوم با به کارگیری فاوا و ایجاد نوع جدیدی از تجارت به نام تجارت الکترونیکی در زمینه مالیات ستانی مشکلاتی رخ می دهد. بر اساس این نظریه به دلیل ویژگی های فاوا نظیر تمرکز زدایی، بی نامی، حذف برخی از پایه های مالیاتی، عدم حضور مقامات مالیاتی کشورها در شبکه، فرار مالیاتی با کمترین ریسک میسر گردیده و در نتیجه منجر به کاهش درآمدهای مالیاتی می شود. در این راستا هدف اصلی این مقاله بررسی میزان تاثیرگذاری فناوری اطلاعات و ارتباطات بر درآمدهای مالیاتی در گروه کشورهای منتخب درآمد متوسط با تاکید بر فرار مالیاتی میباشد. نتایج برآورد مدل ها با استفاده از روش گشتاورهای تعمیم یافته در دوره زمانی 2015 – 2002 نشان داد که در گروه کشورهای منتخب، نظریه گروه دوم صادق است. همچنین میزان تاثیرگذاری اثرات مستقیم ضریب نفوذ اینترنت، ضریب نفوذ تلفن همراه و خدمات امن اینترنت به عنوان شاخص های فاوا بر درآمدهای مالیاتی بیشتر از میزان تاثیرگذاری اثرات غیر مستقیم این شاخص ها بر درآمدهای مالیاتی از طریق فرار مالیاتی در گروه کشورهای منتخب می باشد.
ملخص الجهاز:
با توجه به مطالب ذکر شده ، تابع تولید مطالعه حاضر به صورت رابطه (١٦) است : (به تصویر صفحه رجوع شود) که در آن تکانه های بهره وری و کیفیت نهادی نیز به صورت فرآیندهای AR تصریح شده است .
نتایج بیانگر این است که با وقوع یک تکانه مثبت در قیمت نفت ، تورم ابتدا کاهش یافته اما این اثر کاهشی در مدت زمان کوتاهی از بین رفته و نرخ تورم افزایش خواهد یافت .
اثر تکانه کیفیت نهادی بر متغیرهای مختلف در شکل (٦) نمودارها بیانگر این است که با وقوع یک تکانه مثبت بهره وری، تولید و مصرف افزایش یافته و نرخ تورم نیز کاهش یافته است .
تجزیه واریانس ١٣٩٣-١٣٦٨ {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} حال با توجه به تعیین زمان شکست ساختاری (١٣٨٦:٢)، افزایش نوسان های تولید در بازه زمانی بعد از این شکست و در تلاش برای مشاهده تفاوت احتمالی سهم عوامل مختلف در نوسان تولید در دوره قبل و بعد از شکست ، داده ها به دو قسمت تقسیم شده (١٣٨٦:٢ – ١٣٦٨:١ و ١٣٩٣:٤-١٣٨٦:٣) و الگو برای هر یک از این دو بازه به طور جداگانه برآورد میشود تا امکان مقایسه نتایج آن ها با یکدیگر و نیز با الگوی کلی فراهم شود.
مشاهده میشود در حالی که سهم تکانه های قیمت نفت در نوسانات تولید در دوره قبل از شکست در حدود ٢٨ درصد بوده است ، اما این سهم بعد از شکست ساختاری افزایش یافته و به حدود ٣٥ درصد رسیده است .