خلاصة:
در این جستار از توصیف آبتنی مارال در رمان کلیدر نوشته محمود دولتآبادی خوانشی کهنالگویی ارایه کردهایم. به دلیل همانندی این توصیف با آبتنی شیرین در مثنوی خسرو و شیرین نظامی، بر پایه تمایز میان کهنالگو و انگارههای کهنالگویی در نظریه یونگ، تکرار این انگارهها یا بازنماییها را در متون قدیمیتر و کلاسیک فارسی ازجمله اوستا، شاهنامه، همای و همایون و.. و همچنین در فرهنگ و تاریخ باورهای ایرانی بررسی کردهایم. نتیجه اینکه بر اساس این خوانش تمامی این تکرارها در توصیف معشوق و همراهی آب و زن/ معشوق، بازنمایی انگارههای آناهیتا و به ویژه انگاره پری بودهاست که آن نیز میتواند تحت تاثیر دوران بانوخدایی در فلات ایران پیش از ورود آریاییها باشد. این خوانش همچنین پیوستگی ارتباط متون ادبی ایرانی را از قدیمیترین انواع تا نوترین آن؛ یعنی نوع ادبی رمان بر بستری فرهنگی اثبات میکند.
ملخص الجهاز:
در داستان عاشقانۀ زال و رودابه که از کهن ترین داستان های عاشقانۀ فارسی است ، ترکیبات ساخته شـده از واژۀ پـری بـه همراه دیگر نشانه های پری /آناهیتا در توصیف رودابه بارها به کار رفته اسـت .
پری /آناهیتا در دیگر متون ادب فارسی افزون بر نشانه های پری / آناهیتا که در سرتاسر متون ادب فارسـی گسـترش یافتـه اسـت ، بازنمایی این انگاره چنانکه در شواهدی از شاهنامه و خسرو و شیرین دیدیم به طور مسـتقیم بـا انگارۀ پری هم همراه شده است .
همای این دختر را کـه مـی بینـد، بـی هـوش میشود و دل و دین و هوش از دست میدهد(مسکوب ١٣٨٤: ١٠١-١٠٠؛ سـرکاراتی ٢٦٩:١٣٨٥) در داستان عامیانۀ سمک عیار که تاریخ نگارش آن را از سدۀ ششم تا اوایل سدۀ هفتم هجـری می دانند(خانلری ١٣٦٣: مقدمه )، شخصیت اصلی دل در گرو دختر فغفور چین دارد که نـام ایـن دختر ماه پری است .
٢. خالقی مطلق (٢٠٠٩: ١٥) در میان دلایلی که در مورد مأخذ بودن شاهنامۀ ابومنصوری برای شاهنامۀ فردوسـی میآورد، به این ابیات هفت پیکر نیز استناد کرده است : جسـتم از نامـه هــای نغزنـورد آنچـه دل را گشـاده دانـد کـرد هر چـه تـاریخ شـهریاران بـود در یکــی نامـه اختیـار آن بــود چابک اندیشه ای رسـید نخسـت همـه را نظـم داده بـود درسـت مانده زان لعل ریزه لختـی گـرد هر یکی زان قراضه چیزی کرد من از آن خرده چون گهرسنجی برتراشـیدم ایـن چنـین گنجـی سپس میگوید «منظور نظامی از "تاریخ شهریاران " که در یک "نامه " گرد آمده بود شاهنامۀ ابومنصوری و از "چابک اندیشه ای" که آنرا به نظم کشیده بود فردوسی است .