خلاصة:
مفاهیم انسانی در تمامی زمانها، مکانها و زبانهای بشری ارزش یکسانی داشته اند. ازجمله، «آزادگی» که همیشه مورد ستایش بوده و ادبای بسیاری به اشکال گوناگون آن را فریاد زده اند. در تقابل با آن، صفت نکوهیده «بندگی» قرار می گیرد که در طول تاریخ، همواره مذموم بوده است. خوانشی کنجکاوانه و از سر شوق در اشعار وی یی و اخوان ثالث ما را بر آن داشت تا در این مقاله به بررسی دو مفهوم «بندگی» و «بردگی» از نگاه دو شاعر بپردازیم و گوشه هایی ازعقاید این دو طلایه دار قافله شعر و ادب مکتب رمانتیسم فرانسه و جنبش شعر نو فارسی پیرامون فلسفه هستی را پیش چشم دوستداران ادبیات فرانسه و ایران قراردهیم. این پژوهش تحلیلی تطبیقی است از اشعار «مرگ گرگ» اثر وی یی و «سگ ها و گرگ ها» سروده اخوان ثالث که در قالب تمثیل و زبانی نمادین به وضوح مفاهیم «وارستگی» و «وابستگی» را منعکس می کندو درنهایت، «بندگی» را تقبیح و «آزادگی» را تسبیح نموده و خواستار آزادگی انسان و انسانی آزادشده است.
ملخص الجهاز:
خوانشي کنجکاوانه و از سر شوق در اشعار وي نيي و اخوان ثالث مـا را بـرآن داشـت کـه بـه بررسـي «بندگي » و «بردگي » از نگاه دو شاعر بپردازيم و گوشه هايي از عقايد اين دو طلايه دار قافله شعر و ادب مکتب رمانتيسم فرانسه و جنبش شعر نو فارسي پيرامون فلسفة هستي را پيش چشم دوستداران ادبيـات فرانسه و ايران قرار دهيم .
اين پژوهش تحليلي تطبيقي است از اشعار «مرگ گرگ » اثر وي نيي و «سگها و گرگها» سرودة اخوان ثالث که در قالب تمثيـل و زبـاني نمـادين بـه وضـوح مفـاهيم «وارسـتگي » و «وابستگي » را منعکس مي کند و در نهايت ، «بندگي » را تقبيح و «آزادگي » را تـسبيح نمـوده و خواسـتار آزادگي انسان و انساني آزاد شده است .
آنچنـان کـه در «شاهنامه »، فردوسي نيز با آگاهي از اين موضوع ، در برخـي مـوارد، قهرمانـانش را بـه «گـرگ » تشبيه مي کند تا شجاعت و بي باکي آنان را به ذهن بياورد؛ براي مثال در وصف رستم مي گويد: ميــان ســپه انــدر آمــد چــو گــرگ پراگنــده گــشت آن ســپاه بــزرگ (قريب ، ٣٠٢،١٣٧٤) و يا در جايي ديگر، آنگاه که از اشکبوس کشاني ، پهلوان تورانيان، سخن به ميـان مـي آورد، در توصيف دليري او مي گويد: نهادنــــد آوردگــــاهي بــــزرگ کــشاني بيامــد بــه کــردار گــرگ (همان، ٥٧٥) در هر دو شعر اخوان و وينيي ، «گرگ » نماد انسان آزاده و دردمندي اسـت کـه بـا وجـود گرفتار شدن در تنگناي جامعه هرگز سر خم نمي کند و طبيعت تسليم نشدني خويش را حفـظ مي کند.