خلاصة:
عرفان یعنی شناخت خدای متعال ، صفات و افعال او ، شناختی که نه از راه فکر و استدلال، بلکه از طریق ادراک قلبی و دریافت باطنی حاصل می شود ؛ و حال مثبتی است که در درجۀ اوّل در جان و ذات و نفس تجلّی دارد ، و در مرتبۀ بعد در اعمال و رفتار آدمی آثارش ظاهر می گردد . این اعمال و رفتار خاصّ که منجر به طیّ مراحل روحی می شوند همان سلوک الی الله می باشد . سیر و سلوک عرفانی ، از دیر باز مورد توجّه عارفان حقّ بوده ، که می خواسته اند با به کارگیری عملی نظریّات عرفانی ، خود را از قید و بند محدودیّت های مادّی و خواهش های نفسانی نجات داده و به سر منزل مقصود یعنی فنای فی الله برای بقای بالله ، نائل گردند و هر کدام از عرفا به تناسب دیدگاه خود ، مراتب و مراحلی را برای سفر الی الله بیان فرموده اند . از جمله شیخ نجم الدّین رازی راجع به آداب سلوک دیدگاه های با ارزشی دارد که در این مقاله به بررسی بخشی از آن ها که مربوط به سلوک طوایف مختلف است پرداخته شده است .
Mysticismmeansunderstanding the Almighty God,His characters and verbs, which is heartfelt and cognitive rather than through thinking and reasoning. It is a positive mood which is primarily manifested through life, instinct, and soul; next, it is manifested in the human behavior and conduct. Such specific conducts and behaviors that lead to the spiritual process are spiritual toward God.
Spiritualjourney was long regarded by mystics, who wanted through the practicing mystical ideas, save themselves from the constraints of the material and whimsical desires and achieve mortality for God's survival so that each one of mystics, as per their own views, has stated certain steps and procedures totravel back to God.
For instance, ShaykhNajm al-Din al-Razihasvaluable insights about the rules of spiritual journey for which this paper deal with some parts of the steps pertaining to the various tribal spiritual journey.
ملخص الجهاز:
علت اصلی انتخاب موضوع مقاله ، این بود که پس از مطالعاتی که راجع بـه انسـان انجـام گرفت و دریافت شد که اصل و واقعیت انسان چیز دیگری غیر از آن چیزی هست که به ظاهر از اعمال و رفتار وی پیداست ، تصمیم بر آن شد که پی برده شود که آیا انسان در هر جایگـاه اجتماعی که قرار گرفته باشد می تواند به واقعیت وجودی خویش نزدیکتر شـود و بـه سـمت کمال انسانی خود صعود کند ؟ مفهوم سلوک سلوک در لغت عرب عبارت از رفتن است علی الاطلاق ، یعنی رونده شـاید کـه در عـالم ظاهر سفر کند و شاید که در عالم باطن سیر کند .
( نجم رازی ، ١٣٨٧ : ٤٣٨ – ٤٣٧) بر این صحیفه مینا بـه خامـه خورشـید نگاشته سـخنی خـوش بـه آب زر دیـدم که ای به دولت ده روزه گشته مستـــظهر مبـاش غـره کـه از تـو بزرگــــتر دیـدم (نراقی ، ١٣٨٩ : ٢٣٥) حالت سوم که بین پادشاه با خدای خویش است : عدل به این است که پادشـاه ظـاهر و باطنش را با خدای خود یکرنگ کند و سلطنت را مثل بندگی کردن بداند و خود را و مملکـت را برای خدا داند و احسان آن است که به عبادت مشغول باشد یعنی بعد از ادای واجبات روی به مصالح مملکت آورد و بر حقوق مسلمانان قیام کند و بداند که خداوند بصـیر اسـت تـا بـه فرمان خدا عمل کرده و از هوا و هوس به دور باشد تا هر قدمی که بر می دارد موجب قربـت و رفعتی رو به سوی خدا گردد و ایتاء ذی القربی در این جا صله رحم عبودیت است کـه سـر از آستان بندگی برندارد و به پادشاهی مجازی این دنیا مغرور نشـود بلکـه بـه بیچـارگی خـود نگرد.