خلاصة:
چگونگی ظهور و حل مسائل امنیتی، از مباحث کلیدی مطالعات امنیتی معاصر است. ازآنجاکه نظریه امنیتی سازی مکتب کپنهاگ، از دیدگاه های جالب و بحث برانگیز مطرح شده در این زمینه است، مقاله حاضر درصدد است با تکیه بر مطالعات اسنادی، به بیان مبانی این نظریه و مشکلات پیش روی آن بپردازد. این مکتب ملهم از فلسفه زبان آستین و نظریه اجتماعی، امنیت را هم کنش گفتاری می داند و هم برساخت اجتماعی. منطق امنیت نیز متاثر از فلسفه سیاسی اشمیت بر ضرورت بقای دولت، اضطرار و اولویت اقدام تاکید دارد. مسئله امنیتی نیز نشان از انتخاب سیاسی بوده و دارای مقتضای اجتماعی است. بااین حال، نگاه مکتب کپنهاگ به امنیت، نگاهی منفی و کمال مطلوب در غیرامنیتی سازی است؛ هرچند در برخی مواقع امنیتی سازی، ضرورت است. مقاله از سه زاویه به نقدهای وارده بر این نظریه پرداخته است: یکی از نگاه کسانی که شاکله اساسی آن را زیر سوال می برند؛ دیگری از زاویه کسانی که خواهان اصلاح جزئی و روشن شدن ابهامات نظریه اند؛ از نگاه کسانی که ایده کلی امنیتی سازی را قبول دارند، اما با بیان کاستی های اساسی آن درصددند این نظریه را در افقی ورای مکتب کپنهاگ بازسازی کنند.
ملخص الجهاز:
منطق امنيت : بقاي هدف مرجع در برابر تهديد وجودي ، اضطرار و توسل به تدابير فراقانوني اگر امنيت کنش گفتاري است ، حال سؤال اين است که دولتمردان با برچسب گذاري وصف «امنيتي » به مسئله ، چه کاري را انجام مي دهند و مقاصد و نيات آنها از چنين کاري چيست ؟ اينجاست که مکتب کپنهاگ (به ويژه ويور) متأثر از فيلسوف سياسي آلماني ، کارل اشميت (Carl Schmitt(، منطقي جهان شمول را دربارٔە امنيت بيان مي کند.
در اينجا اين سؤال اساسي مطرح است که آيا فلان موضوع به عنوان امري که بايد بقاي آن تضمين شود، از مشروعيت عمومي برخوردار است تا بازيگران به استناد آن بتوانند مسئله اي را تهديدي وجودي برضد آن معرفي و براين اساس ، ديگران را وادار به پيروي از اقداماتي کنند که در غير اين صورت مشروع قلمداد نمي شد يا دست کم متقاعدشان سازند که اتخاذ چنين اقداماتي را تحمل کنند (بوزان و ديگران ، ١٣٨٦: ٦٠)؟ ازاين رو در نگاه مکتب کپنهاگ ، وظيفۀ تحليلگر امنيتي ، درک تهديدات واقعي که خطري اساسي براي هدف مرجع است نيست ، بلکه توجه به فرايند برسازي فهم مشترک در جامعه از آنچه به عنوان تهديد در نظر گرفته شده و بايد به طور جمعي به آن پاسخ داد، مي باشد (١٠ :٢٠٠٣ ,Waever(.