خلاصة:
پتذکرة «جادّة العاشقین» یکی از آثار ارزشمند عرفانی بازمانده از قرن دهم هجری قمری است؛ این کتاب که اثر «شریف الدّین حسین خوارزمی» می باشد، در موضوع عرفان، سیرت، یادکرد زندگانی و بیان ملفوظات پدر و مرشد خویش شیخ «کمال الدّین حسین خوارزمی» از عرفای سدة دهم هجری قمری به رشتة تحریر درآمده است. منبع اصلی این تذکره در ذکر روایات و مقالات، کتاب «مفتاح الطّالبین» اثر مولانا کمال الدّین محمود غجدوانی از خلفا و مقرّبان پدر مولّف بوده است؛ و هدف از تالیف آن، تدوین اثری مختصر بوده که برای ارشاد و دستگیری طالبان و سالکان «سلسلة حسینیّه» مفید افتد.
شخصیّت اصلی این کتاب که «کمال الدّین حسین خوارزمی» است، در مقایسه با عارف همنام و همشهری دیگرش از سوی محقّقان تاریخ و ادب ایرانی مغفول و گمنام مانده است؛ بدین صورت که این دو عارف همنام به نام «کمال الدّین حسین خوارزمی» و هر دو متخلّص به «حسین» یکی مقتول در خوارزم در سدة نهم و دیگری متوفّی در حلب در سدة دهم هجری بوده است. این مقاله پس از تمییز این دو شخصیّت و بیان احوال این دو عارف ایرانی، به گزارش گزیده ای از محتوای متن نسخة خطّی کتاب «جادّة العاشقین» و بررسی ویژگیهای سبک شناختی آن می پردازد.
ملخص الجهاز:
3) منابع روایت کتاب «بر مرامای نظایر و بصایر ارباب بصیرت، روشن خواهد بود قبل از این نسخه در ایام حیات بابرکات ایشان از برای طالبان جناب فضایل مآب سعادت ایابی استادی مولانا کمال الدین محمود غجدوانی که یکی از درویشان و خلفا و محرمان و مقربان آن عالیحضرت بود، از ابتدای تاریخ نهصد و بیست و سه که از خوارزم به ماوراءالنهر تشریف آورده بودند، تا نهصد و چهل و نه که در ملازمت حضرت ایشان عمری بسر برده و در سفر و حضر در مجالس اکابر و اشراف و موالی و اهالی از حقایق و دقایق و نکات و کرامات و خوارق عادات آنچه از ابتدای طلب و ریاضات ایشان دیده و شنیده بود، جمع کرده، مسمی به «مفتاح الطالبین» کتابی نوشته بود و از آنجا که گستاخی فرزندان ست، عمل نموده، روزی به عرض حضرت مخدومی خود رسانید که فقیر نیز می خواهد که از مقامات و از خوارق عادات آن عالیحضرت ایشان و احوالات بعضی از خلفا و درویشان که جناب مولانا محمود در کتاب خود ننوشتهاند، به جهت طالبان تذکره ای نویسد.
بویژه شخصیت عرفانی این کتاب یعنی؛ کمال الدین حسین خوارزمی را در مقایسه با عارف همنام و همشهری دیگرش که در هالهای از ابهام و گمنامی باقی مانده بود، به محققان تاریخ و ادب و عرفان ایرانی معاصر میشناساند؛ و راجع به انگیزة مؤلف و منابع این تألیف و نیز دربارة سلسلة «حسینیة همدانیه» و برخی پیران و مقتدایان آن سلسله، به طالبان ادب و عرفان، اطلاعات ارزشمندی ارائه میکند.