خلاصة:
یکی از پدیدههای مهم در ایران معاصر، ظهور گفتمان اسلام سیاسی است. مقالۀ حاضر میکوشد با بازخوانی اولین و برجستهترین متون اسلامگرایان ـ یعنی سه نشریۀ مکتب اسلام، مکتب تشیع و مسجد اعظم ـ به ارائۀ روایتی مستند از زن سیاسیشده در اسلام سیاسی و نقش سوژگی زنان در انقلاب بپردازد. از این سه نشریۀ اسلامی، چهار روایت از بازخوانی متون بهدست میآید. این چهار روایت بهکمک شاخصهای ششگانۀ لوبوف در روش تحلیل روایت، هویتی یکپارچه از زنی بهدست میدهد که از پستوی خانه پا بیرون نهاد و به مبارزه علیه سیاست حکومت و هژمونی غالب پرداخت. پرسش اصلی ما این است که چگونه در گفتمان اسلام سیاسی، مفهوم زنانگی تغییر یافت و روایت جدیدی از هویت زنانه ارائه شد. مقالۀ حاضر میکوشد با تکیه بر روش تحلیل روایت و مفهوم هویت روایتی به این پرسش پاسخ دهد.
The emergence of the discourse of political Islam is an important phenomena in contemporary Iran. Regardless of the various aspects of this discourse، as far as we are concerned، the rise of the Islamic discourse had a direct impact on their attitude of the status of women in society and led to the revision of femininity narrative in Islamic texts. Prior to this، women were restricted to the private sphere in Islamic texts، but with the advent of political Islam discourse، women are not only allowed to be present and participate in the public sphere، but there was an attempt to define a new paradigm called "warrior woman"، which could made Women highly political. This article attempts to review the most prominent Islamist texts –that is، the three publications of The Doctrine of Islam، the Doctrine of Shi'ism and the Grand Mosque - to provide a cogent narrative of the politicalized woman in political Islam and the role of woman in the revolution. Four narratives can be obtained from three Islamic magazines. Considering this four narratives، Bluff’s sets out six indicators in the narrative analysis، which give us an identity of woman، in which they left the privacy of their house stepped out and fought against government and its hegemony. Therefore، the main question is how the discourse of political Islam changed the concept of femininity and offered a new narrative. Relying on the narrative analysis and the concept of narrative identity، this article seeks to answer this question.
ملخص الجهاز:
اما چگونه میتوان این هویت جدید زن در متون اسلام گرایان را به گونه ای نظام مند و روشمند یافت ؟ مقالۀ حاضر کوشیده است در پرتو روش تحلیل روایت توضیح دهد، زیرا از طریق بررسی روش های تجربۀ انسان که توصیف داستان های زندگی آنان محسوب میشود، چارچوبی قوی را برای محققان فراهم میکند.
در واقع ، این زن است که به عفت ، آزادی و خانواده معنا میدهد، اما خود نیز توسط نویسندگان مجلۀ مکتب اسلام یک ، قربانی همین مفاهیم میشود و با وارد شدن به اجتماع ، فاسد خوانده میشود و زن فاسد ظهور میکند.
ir) همان طور که در روایت نخست دیدیم ، تا سال ١٣٤٣ زن اجتماعی در مکتب اسلام ، فاسد پنداشته میشد، اما درست در همان دوره ، مکتب تشیع بیرون آمدن زنان از خانه را پذیرفته بود و با دلایل و توجیهات عقلی به ذکر حقوق زن پرداخت و به زن در چارچوب حقوقی که شرع به او داده ، اجازه حضور در اجتماع را داد.
نویسندگان مکتب تشیع برآنند که در غرب با خارج شدن زن از محیط خانه و اختلاط با مردان فساد تمام جامعه را گرفتار کرده است ، موسوی زنجانی یکی از نویسندگان این نشریه در این زمینه میگوید: «دنیای غرب آتش شهوت را با اختلاط بیبندوبار زن و مرد تحت عنوان آزادی و تساوی حقوق ، آنچنان برافروخته و میدان وسیعی در مدرسه و اداره و کارخانه ها و اردوگاه ها و پارک ها و پلاژها برای اشباع غریزه جنسی ، باز کرده است که قریبا دنیا را در کام خود فرو خواهد برد» (موسوی زنجانی، ١٣٤١: ٣٦).