خلاصة:
این مقاله با هدف تبیین موضوع نظریه اخلاقی کمآزاری در دو بخش سامان یافته است که در بخش نخست نگاهی گذرا به نظریههای اخلاقی متفکران یونان و در بخش دوم نظریههای اخلاقی متفکران ایران زمین مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. و در بخش دوم به بررسی دیدگاه محمد زکریای رازی، نظامی و حافظ در این باره پرداخته شده و در بخش دیگر نیز، نظریه خداوندگار حکمت و ادب، سعدی، پیرامون کمآزاری مورد بحث و بررسی قرار گرفته تا ذیلی باشد بر نظریه این بزرگمرد در پرداختن آرمانشهر در بوستان.
ملخص الجهاز:
م) آغاز شده و با تسخیر این کشور به دست رومیان (سال 146م) استمرار یافته بود، در کار جستوجوی «راه نجات» میکوشیدند: برخی از متفکران، موسوم به سیرنائیکها، شاگردان و پیروان آریستیپوس، اهل شهری موسوم به سیرن (در آفریقا) از سخنان سقراط تفسیری ویژه به دست دادند و اعلام کردند: رهایی در لذتگرایی و لذتجویی است، همین و دیگر هیچ؛ چرا که: خوشترزعیش و صحبت و باغ و بهار چیست؟* ساقی کجاست؟ گو سبب انتظار چیست؟* معنی باغ زندگی و روضة ارم* جز طرف جویبار و می خوشگوار چیست؟* هر وقت خوش که دست دهد، مغتنم شمار* کس را وقوف نیست که انجام کار چیست؟* (همان: 238ـ239) بعدها که دیکتاتور سلطهگر آرامتر شد و مردم هم قدری عادت کردند، اپیکور و پیروان وی با تعدیل نظریة لذتگرایی، راه رهایی را در انتخاب «لذتهای پایدار و بیزیان روحانی»دانستندواعلامکردندکه لذتگرایی روحانی و نه جسمانی، کلید گنج سعادت است.
نیز نک: نظامی، 1378: 45) حکیم بزرگ ایران زمین، فردوسی (329ـ411 یا 416ق) نیز آنجا که از پند شاپور اول، پادشاه ساسانی (حک 224ـ652م) به فرزند خود، اورمزد سخن میگوید از زبان او بر اصل کمآزاری تأکید میورزد و شرط بخت یاری و توفیق در حکمرانی را کمآزاری میشمارد: به جز داد و خوبی مکن در جهان* پناه کهان باش و فر مهان* به دینار کم ناز و بخشنده باش* همان داد ده باش و فرخنده باش* مزن بر کمآزار بانگ بلند* چو خواهی که بختت بود یارمند* همه پند من سر به سر یادگیر* چنان هم که من دارم از اردشیر* (فردوسی، 1384: 1238) همچنین از زبان فرمانده سپاه در عصر هرمزد پسر انوشیروان، خطاب به سپاهیان میگوید: به لشکر چنین گفت پس پهلوان: * که ای نامداران روشن روان،* کم آزار باشید و هم کم زیان* بدی را مبندید هرگز میان* (همان: 1619) و بدینسان بر این معنا که «اصل دین مغان کمآزاری است» و کمآزاری، بنیاد کردارهای نیک و به زبان فلسفی، اساس فضایل اخلاقی است.