خلاصة:
یکی از مهم¬ترین مسائل اختلافی میان مسلمانان و وهابیت، عقیده توحید است. با نگاهی به سخنان وهابیت در توحید اسماء و صفات الهی و تصریح سخن بزرگان اهل¬سنّت، اعتقاد وهابیّون به تجسیم و تشبیه ثابت میشود. به چالش کشیده شدن وهابیون در دفاع از اعتقاداتشان می¬تواند پرده از حقیقت اعتقاد آنان به تجسیم و تشبیه بردارد؛ چراکه کوشیدهاند با عبارتپردازی در این موضوع، خود را از این اتهام مبرّا کنند.
دلیل اعتقاد وهابیون به تجسیم و تشبیه، برخی مبانی همچون: نفی مجاز در قرآن و جزء آیات محکمات شمردن صفات خبری و حجّیّت و پیروی از فهم سلف میباشد؛ درحالی¬که این مبانی برخلاف ادلّه قطعیه هستند. وهابیون معتقدند که این عقیده توحید در اسماء و صفات الهی، با عقیده دیگر مسلمانان یعنی اشاعره و ماتریدیه (که امروز همه اهل¬سنّت را تشکیل میدهند) معتزله، شیعه و ... فرق میکند. ازاینرو تنها خود را موحد و اهل¬سنت واقعی میدانند.
ملخص الجهاز:
در رد این دلیل میگویم: اگر لازمه رؤیت پروردگار، جسم داشتن اوست، معتقد به جسم داشتن او نیز میشویم؛ ولی ما به علم یقین میدانیم که جسم وی مانند جسم دیگر مخلوقات نیست؛ چراکه در قرآن فرموده است: (لیس کمثله شیء وهو السمیع البصیر( 2 ابنعثیمین میپذیرد که لازمۀ رؤیت، داشتن جسم برای پروردگار است؛ ازاینرو از پذیرفتن ملزوم که جسمانیت خداوند است، هیچ ابایی ندارد.
3 وی در جای دیگری تصریح میکند که اسم «مشبهة» در کتاب، سنت و سخن صحابه و تابعین نکوهش نشده و فقط طایفهای از سلف مانند «عبدالرحمن بن مهدی، یزید بن هارون، أحمد بن حنبل» و غیره، به نکوهش «مشبهة» پرداختهاند؛ به این دلیل که مخالف کتاب و سنت میباشد، و این برای آن است که در لفظ تشبیه، اجمال و اشتراک و ایهام وجود دارد؛ برخلاف لفظ تمثیل که در آن ابهامی وجود ندارد و قرآن بر نفی آن دلالت دارد.
حال اگر بگوییم معنای حقیقی ید و وجه مقصود است، ولی جسمانی و مادی نیست، از دو حال خارج نیست: الف) قائل به مجاز شویم؛ چراکه الفاظی مانند دست، برای همین عضو محسوس، به صورت حقیقت اطلاق میگردد و اگر بخواهد بر غیر آن اطلاق شود، استعمال لفظ در غیر ما وضع له میباشد که برخلاف مبانی وهابیت است؛ چنانکه ابوزهره این اشکال را در کتابش به ابنتیمیه وارد کرده و مینویسد: ابنتیمیه الفاظ دست، نزول، قدم، وجه، استواء را بر ظاهرش حمل میکند ...