خلاصة:
این مقاله درپی یافتن نسبتی معنادار، میان مشروعیت اجتماعی یک بازیگر و توان بازدارندگی آن در مقابل رقبا و مخالفان خارجی است. فرضیه درنظرگرفتهشده بر این مبنا سامانیافته که کارآمدی، موجب افزایش مشروعیت اجتماعی شده، درنهایت، فرهنگ راهبردی (استراتژیک) یک ملت را تقویتخواهدکرد؛ چنین فرهنگی نیز بر رفتارهای استراتژیک بازیگر ازجمله بازدارندگی، مؤثر خواهدبود تاجاییکه هرگونه اختلال در روابط بازیگر و حامیانش که موجب کاهش مشروعیت اجتماعی آن شود، در ابعاد بازدارندگی آن در مقابل دشمن خارجی تأثیرگذار واقعمیشود.
مقاله کوشیدهاست، با تمرکز بر مناسبات حزبالله با مردم لبنان و جایگاه این مناسبات در ارزیابی راهبردی اسرائیل از حزبالله، میان مشروعیت اجتماعی این جنبش و توان بازدارندگی آن با تأکید بر پیامدهای بحران سوریه بر لبنان، نسبتی معنادار برقرارکند. اعمال تحریمهای مالی و بانکی بر حزبالله بهگونهایکه مردم لبنان را نیز تحت تأثیر قرارمیدهد، ازجمله طرحهای ایالات متحده آمریکا و اسرائیل است تا کارآمدی حزبالله را در نظر مردم لبنان، مخدوش جلوهدهد؛ چنین طرحی درصورت تحقق، میتواند کارآمدی و مشروعیت اجتماعی حزبالله را در نظر مردم لبنان کاهشداده، زمینه مهار آن را توسط رژیم صهیونیستی فراهمسازد. روش این پژوهش، توصیفی و تحلیلی بوده و دادههای آن نیز از منابع کتابخانهای و اینترنتی جمعآوریشدهاست
Current paper aims at finding significant relationship between efficiency of an actor and its deterrence capacity against external competitors and opponents. The hypothesis is that efficiency leads to increased social legitimacy and ultimately strengthens the strategic culture. Such culture also would influence the actor’s strategic behaviours including deterrence that any disturbance in the relationship between the actor and his supporters, which reduces his social legitimacy, is effective in deterrence against the external enemy. With focus on relationship between Hezbollah – Lebanese people and status of this relationship in strategic assessment of Israel about Hezbollah, this paper attempts to establish a significant relationship between efficiency of this movement and its deterrence capability emphasizing the consequences of the Syrian crisis on Lebanon. The decline in Hezbollah's efficiency is one of the strategies of the United States and Israel to distort Lebanon's relations with Hezbollah. The imposition of financial and banking sanctions against Hezbollah, which also affects the Lebanese people, is defined below this strategy. Analytical – descriptive research method was used and data were collected using library sources.
ملخص الجهاز:
اين مقاله سعيکرده است ، با بهـره گيـري از ادبيـات فرهنـگ استراتژيک ، در آن به اجمال تعمق کرده ، ازسويديگر، نسـبت چنـين فرهنگـي را بـا رفتـار اسـتراتژيک بازيگران مشخص سازد تا بتواند به اين پرسش اصـلي پاسـخ دهـد کـه «چـه نسـبتي ميـان مشـروعيت اجتماعي داخلي يک بازيگر و توان بازدارندگي آن وجوددارد؟»؛ فرضيه درنظرگرفته شده بـر ايـن مبنـا سامان يافته است که کارآمدي بازيگر که به طورعمده دولت است (و در شرايطي ميتواند غيردولت هـم باشد)، يکي از عوامل تقويت کننده مشـروعيت اجتمـاعي آن محسـوب مـيشـود و چنـين مشـروعيتي ميتواند فرهنگ استراتژيک ملت را در مسير تعيين و تقويت رفتارهاي استراتژيک بازيگر ياريسـازد؛ لذا ازآنجاکه بازدارندگي، نوعي رفتار استراتژيک محسوب ميشود، ميتوان ميان مشروعيت اجتماعي و بازدارندگي، نسبتي معنادار برقرارکرد؛ سپس مقاله کوشيده است ، چنـين منطقـي را بـر حـزب الله لبنـان پياده ساخته ، با ارزيابي کارآمدي آن در تأمين نيازهـاي مـردم ايـن کشـور، بـه اثـر ايـن کارآمـدي بـر مشروعيت اجتماعي اين جنبش و اثر چنين مشـروعيتي بـر تـوان بازدارنـدگي آن در مقابـل اسـرائيل بپردازد؛ واقعيت ، اين است که در ادبيات امنيتي اسرائيل که ازسوي مقام هاي آن طرح شده ، فاصله مردم لبنان از حزب الله ، مسئله اي مهم در ارزيابي راهبردي وضعيت حزب الله است ؛ هرقدر اين فاصله ، کمتـر باشد، امکان تغيير رفتار حزب الله کمتر خواهدبود و هرچه محبوبيت اين جنبش در نظـر مـردم لبنـان ، کمتر باشد، امکان تحت فشار قراردادن حزب الله با هدف تغيير رفتار و درنتيجـه مهـار و تضـعيف آن ، بيشتر خواهدشد.