خلاصة:
هفتپیکر، آرمانشهری است که حکیم نظامی گنجهای با کارکردها و رفتار شخصیّت منحصر به فرد بهرام گور در پی توصیف آن است. در این منظومه، نوزده شخصیّت حضور دارند که جز شخصیّتهای حکایات هفتگانه، همة آنها برای معرّفی بهرام گور در قصّه ظهور و افول میکنند. نظامی، متاثّر از ساختار منفعل جامعة سنّتی برای پردازش شخصیّتها غالبا از شیوة توصیف بهره میبرد. این مقاله میکوشد ضمن بحث اجمالی راجع به هفتپیکر در پیوند با ساختار جامعة سنّتی، شخصیّت و شخصیّتپردازی به معرّفی شخصیّتهای نوزدهگانة این منظومه و چگونگی پردازش آن به دست حکیم گنجه بپردازد. دستاورد پژوهش ناظر بر این است نظامی در غالب موارد برای معرّفی شخصیّتها از شیوة توصیف که شیوهای ویژة متون منظوم است، استفاده میکند؛ امّا در پرداختن به شخصیّت فتنه، کنیز بهرام گور هم از شیوة توصیف یاری میجوید، هم از شیوة گفت و گو. روش کار نیز به شیوة تحلیل محتوا و بررسی اسنادی صورت خواهد پذیرفت.
ملخص الجهاز:
در اين منظومه ، نوزده شخصيت حضور دارند کـه جـز شخصـيت هاي حکايـات هفت گانه ، همۀ آنها براي معرفي بهرام گور در قصه ظهور و افول ميکنند.
دسـتاورد پـژوهش نـاظر بـر ايـن است نظامي در غالب موارد براي معرفي شخصيت ها از شيوة توصـيف کـه شـيوه اي ويـژة متـون منظـوم اسـت ، استفاده ميکند؛ اما در پرداختن به شخصيت فتنه ، کنيز بهرام گور هم از شيوة توصيف ياري مـيجويـد، هـم از شيوة گفت و گو.
ايـن خصوصيت که انسان ، پيش خود فکر کند و بعـد عمـل کنـد، ويژگـياي اسـت کـه بـا پيـدايش قصـه ، اهميت پيدا ميکند؛ به دليل اينکه بايد ميان آنچه در ذهن شخصيت ميگذرد و آنچه به صـورت عمـل درميآيد، سازگاري کامل وجود داشته باشد؛ گويي در جامعۀ سنتي، ميان ذهنيات شخصيت با عينيـات نبايد فاصله اي باشد؛ چه او خيال ميکند که همه کاره است و اوست که قدرت مطلق را در دسـت دارد (براهني، ١٣٦٨: ٢٦٧).
در رمان هـاي امروزي شخصيت ها به شيوه هاي گونه گون پرداخته ميشوند؛ داستان نويسان بيشتر با ترتيب دادن گفـت و گوهايي ميان شخصيت ها و در نوع تعامل آنان با هـم شخصـيتي را مکشـوف ميکننـد؛ در حـاليکـه نظامي با توجه به قرار گرفتن در فضاي جامعۀ سنتي و با عنايت به منظـوم بـودن اثـر و طـرح و پـرورش موضوع به شيوة غير مستقيم ، با توصيف شخصـيت ها در موقعيت هـا و حـالات گونـاگون بـه مکشـوف کردن آنان نزد خواننده پرداخته است .