خلاصة:
قپچاقها که تا قرن سوم و چهارم به زحمت در منابع تاریخی و جغرافیایی نامی از آنها دیده میشد، در قرن ششم هجری در قالب لشکرهای خوارزمشاهی به جهان اسلام معرفی شدند. این امر موجب شد در تحولاتی که در داخل ایران طی ربع آخر قرن ششم و ربع اول قرن هفتم رخ داد، نقش مهمی بازی کنند. قپچاقها با حفظ موقعیت سرزمینی خود در استپ اوراسیا یعنی بدون اقدام به مهاجرت، به صورت لشکرهای خوارزمی وارد ایران شدند و در فرآیند قدرتگیری خوارزمشاهیان در سراسر ایران نقش مهمی داشتند. اینان تا پایان کار جلالالدین خوارزمشاه (628 هـ)، نیروی عمده و اصلی در برابر مغولان مهاجم به ایران به شمار میآمدند اما در آغاز قرن هفتم هجری، سخت مورد تعقیب مغولان چنگیزی قرار گرفته، کشته و یا برده گردیدند. قپچاقها چگونه با این شرایط مجددا در صحنه تاریخ ظاهر میشوند؟ از منظر این مقاله، کشمکشها و منازعات درونی مغولان، موجبات احیای نقش تاریخی قپچاقها را فراهم کرد. مقاله حاضر بر آن است تا با استفاده از روش تحقیق تحلیل تاریخی، این مساله را مورد واکاوی قرار دهد.
ملخص الجهاز:
اولوس چنگیزی، اردوی زرین ، قپچاق ، مغول ، ایلخانان The Kipchaks and the role of Genghisid Ulus struggles in their survival after the Mongol invasion Maryam Khosroabadi3 / Keyvan Karimi Alvar4 Abstract The Kipchak Turks who until the third and fourth centuries were hardly seen in the historical and geographical sources, kept their territorial position in the Eurasian steppe (without going into migration) entered Iran as Khwarazmi's armies in the sixth century and in the process of the empowerment of Khwarazmshahs played an important role in whole of the country.
به طور مثال اولوس جوچی که قلمروی از شمال ایران ، دشت قپچاق ،٥ خوارزم تا اروپای شرقی و سرزمین های روسیه را در اختیار داشت ، برای توسعۀ مناسبات تجاری ، به در اختیارداشتن آذربایجان و ماوراءالنهر نیازمند بود و اولوس جغتای یعنی فرزندان جغتای ، با از دست دادن خوارزم بین ایران ایلخانی و جوچیان محصور گردیده بودند و توسعه طلبی ایلخانان یعنی فرزندان و نوادگان تولوی به سمت مصر و شام ، و قطع کردن دست جوچیان از آذربایجان و تلاش برای محو جغتاییان که مانع روابط یکپارچه ایران با مغولان چین می شدند، اتفاق ها و اتحادهای درون گروهی و برون گروهی را رقم زد که در نتیجه ، مملوکان مصر نیز وارد این مجادلات شدند.
عزالدین علی ابن اثیر ، تاریخ کامل بزرگ اسلام و ایران ، ترجمۀ عباس خلیلی و ابوالقاسم حالت ، ج ٣٢ (تهران : مؤسسه مطبوعات علمی ، ١٣٧١)، ١٩٠ ـ ١٨٨.