خلاصة:
عراق پس از صدام از مهمترین حوزههای سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران محسوب میشود. در حالیکه شکافهای داخلی، رقابتهای سیاسی و چالشهای امنیتی در عراق جدید افزایش یافته، تشکیل کشور کردی در مرزهای غربی ایران و تجزیه عراق به عنوان یکی از سناریوهای محتمل در مورد آینده این کشور بیش از پیش تقویت شده است. هدف از این پژوهش بررسی این مساله است که تجزیه عراق چگونه میتواند بر امنیت ملی ج. ا. ایران تاثیر بگذارد؟ برای سنجش این موضوع از لحاظ نظری، از رهیافت ترکیبی امنیت ملی لینور جی مارتین بهره گرفته شده و از لحاظ روشی، برای فهم رابطه بین متغیرها، از روش علّی، استفاده شده است. یافتههای پژوهش نشان میدهد، گسلهای حاصل از تجزیهی عراق با فعال ساختن موضوع اقلیتها و دامن زدن به شکافهای قومی-مذهبی مختلف، ایجاد دولتهای جدید در مجاورت ایران و تقویت جریانهای معارض و بازیگران رقیب، منجر به شکلگیری تهدیدات امنیتی گستردهای علیه تمامیت ارضی، انسجام اجتماعی و نظام سیاسی ایران میگردد. لذا به رغم اینکه ایران سیاستها و کنشهای موثری برای حمایت از وحدت و ثبات عراق اتخاذ کرده است، کاهش تهدیدات ناشی از تجریه عراق، نیازمند تمرکز بیشتر بر ابعاد و جوانب احتمالی چنین سناریویی است.
Post-Saddam Hossein Iraq is one of the most important foreign policy areas of the Islamic Republic of Iran. While internal gaps, political competition and security challenges have increased in the new Iraq, the formation of a Kurdish state in the western borders of Iran and disintegration of Iraq, as one of the most likely scenarios for the future of this country, is further reinforced. So, the purpose of this study is to investigate how the disintegration of Iraq affects the national security of Iran? Theoretically, Lenore G. Martin’s interdisciplinary national security approach have been used to measure this issue. In terms of method, the Casual Method has been applied to understand the relationship between variables. The findings of the study indicate that the faults resulting from the Iraqi disintegration by activating minorities and causing various ethno-religious gaps, the creation of new states in the vicinity of Iran and the strengthening of opposition groups and rival actors have led to the formation of widespread security threats against the territorial integrity, social cohesion and political system of Iran. Therefore, despite the fact that effective policies and practices to support the unity and stability of Iraq has taken by Iran, reducing the threat posed by Iraq experience require greater focus on aspects of the possibility of such a scenario.
ملخص الجهاز:
(106 :1387 در دو دهه اخیر تأثیرپـذیری کردهـای ایـران از وضـعیت ویـژه کردسـتان عـراق را میتوان در وقایعی ماننـد نـاآرامیهـای تابسـتان ١٣٨٤ مهابـاد، تشـکیل فراکسـیون کُـرد مجلس ، متشکل از نمایندگان شیعه و سنی کُرد مشاهده کرد که نشان دهندۀ اصـالت یـابی هویت قومی در برابر هویت مذهبی بود؛ همچنین شادمانی کُردهای کشور به ویژه سنندج و مهاباد از اعلام نظام فدرالیسم در عراق بعد از ٢٠٠٣ و سـپس تـلاش بـرای برگـزاری همه پرسی استقلال کردستان عراق در سال ٢٠١٧ و رئیس جمهور شدن جلال طالبـانی و نیز مطالبات اصلاح طلبان کُرد از نامزدهای ریاست جمهوری ایران در دوره نهم از جملـه این دلایل و قرائن اند (باقری، ١٣٩٢: ١٥٧)؛ این تأثیرپذیریها از کردسـتان عـراق فراتـر رفته است ، چنانکه در جنگ داخلی سوریه و حـوادث داخلـی ترکیـه ، هـم حسـی و هـم هویتی زیادی بین کُردهای ایرانی، ترکیه و سوریه وجـود داشـت کـه در جنـگ کوبـانی، حمله ترکیه به عفرین و حتی نسبت به موضوع زندانی شدن صلاح الدین دمیرتاش ، رهبر حزب دموکراتیک خلق های ترکیـه ، شـاهد آن هـا بـودیم ، بسـیاری از کُردهـا و اسـتادان دانشگاه های کرمانشاه و کردستان و بسیاری از وکلای کُرد بیانیه هایی راجع به این مسائل و بحران ها صادر نمودند و از دولت و مجامع بـین المللـی خواسـتند تـا نسـبت بـه ایـن موضوعات واکنش نشان دهند، حتی با حمله اخیر ترکیـه بـه منـاطق کردنشـین سـوریه ، تجمعات و راهپیماییهای متعددی علیه ترکیـه و شـخص اروغـان در منـاطق کردنشـین ایران در حمایت از کُردهای سوریه برگزار شد.