خلاصة:
پارسیان گروهی ازمردم آذربایجان بودند که درآغاز تأسیس دولت نزاریه در ایران،در اواخر قرن پنجم و اوایل قرن ششم هجری،به آنان پیوسته و به کیش اسماعیلیه نزاری گرویدند اما سپس روابط میان آنان و نزاریانِ الموت دچار تنش گردید که در نهایت به سرکوبی پارسیان توسط نزاریانِ الموت انجامید.این مقاله با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای به دنبال تبیین این مسئله است که هویت و عقاید گروه موسوم به پارسیانِ آذربایجان در قرن ششم هجری چه بوده است؟فرض این است که پارسیان گروهی از مردم آذربایجان بودند که وابستگی خویش نسبت به افکار و اندیشه های ملی ایرانی را حفظ کرده و تحت تأثیر برخی عقاید غالیان شیعی نیز قرار گرفته بودند و نسبت به جریانهای مخالف دستگاه خلافت عباسی همدلی نشان می دادند.آنان همزمان با ظهور دولت اسماعیلیانِ نزاری ایران،به کیش اسماعیلیه نزاری گرویدند اما به سبب اختلافات عقیدتی و رقابتهای ناشی از قدرت طلبی،روابط آنان با اسماعیلیانِ نزاری به تیرگی انجامید.
ملخص الجهاز:
این مقاله با استفاده از روش توصیفی -تحلیلی مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای ، به دنبال تبیین این مسئله است که هویت و عقاید گروه موسوم به «پارسیانِ آذربایجان » در قرن ششم هجری چـه بـوده اسـت ؟ فرض این است که پارسیان گروهی از مردم آذربایجـان بودنـد کـه وابسـتگی خـویش نسـبت بـه افکـار و اندیشه های ملی ایرانی را حفظ کرده و تحت تأثیر برخی عقاید غالیان شیعی نیز قرار گرفته بودند و نسبت بـه جریان های مخالف دستگاه خلافت عباسی همدلی نشان می دادند.
به روایت جامع التواریخ ، این گروه به گونه ای اسمی کیش اسماعیلی را پذیرفته بودنـد کـه شیوة مرسوم آنها بوده است ؛ زیرا هرگاه کیش یا نظریه ای مذهبی سیطره مـی یافتـه ، آنهـا بـه ظاهر مدعی پشتیبانی از آن می شده اند و در آن حال عقیدة خـود را کتمـان مـی کردنـد: «ایـن پارسیان چون دیدند که اسماعیلیان را ظهوری و قوّتی هست ، بر عادت آبای خویش گفتند که این مذهب حقّ است ما قبول کردیم » (همدانی ، ١٣٨٧: ١٤٨).
با این حال ، اندیشه هـای ایـران باسـتانی و تفکرات الهام یافته از تشیع غالیانة این گروه ، در اواخر قرن پنجم و اوایل قرن ششم با دعـوت تشیع اسماعیلیة نزاری مواجه شد و به آن اقبال نشان داد، اما امکان سازش کامـل و دائمـی بـا عقاید اسماعیلیان نزاری ایران در دورة الموت را نیافت ؛ به گونه ای که در نهایت روابـط ایـن دو گروه به تضاد و رویارویی انجامید و از آنجایی که اسماعیلیانِ نزاری الموت دارای نیـرو و توان بیشتری بودند، به سرکوبی آنان پرداختند؛ زیرا همان گونه که هاجسن اشاره کرده است ، نزاریان با موقعیتی که از لحاظ قدرت به دست آورده بودند، بـه یـک توافـق داخلـی بسـیار ١ بنی ساج حکمرانان آذربایجان از اواخر قرن سوم تا اوایل قرن چهارم هجری بودند.