خلاصة:
از میان انواع ادبی داستانها به واسطه خیالپردازی، توصیفات شاعرانه و محتوای خود همواره محرک قدرت خیال و حس زیباجویی هنرمندان بودهاند. هنرمند با مطالعه، تشخیص و ارزیابی ظرفیت هنری و قابلیت محتوایی این آثار به اقتباس از آنان دست مییازد. در این مقاله به روش توصیفی– تحلیلی با تکیه بر حکایت شیخ صنعان عطار به بررسی و تطبیق جلوههای بصری و محتوایی آن در آثار هنری پرداخته شده است. این مقاله بر آن است تا با بررسی داستان شیخ صنعان در حوزه هنر تصویری (دوره قاجار) نشان دهد که هنرمندان در اقتباس از این داستان بیش از همه به صحنه مربوط به اوج آن توجه داشتهاند و فارغ از شرح آغاز و انجام داستان به مصور ساختن صحنه اصلی پرداختهاند. نتایج نشان میدهند، هنرمند با توجه به ذهن تصویرساز و با التفات به مضمون داستان و با هدف القایپیام، از صحنه مربوط به اوج داستان بیش از همه بهره گرفته و در بازآفرینی بصری از ویژگیهای تصویرسازی عصر خود بهره گرفته است.
Among the genres, stories because of imagination, poetic descriptions and also due to their content always motivate imagination and the sense of beauty of artists. Artists with the study, diagnosis and assessment of artistic capacity and capability of content of this works adopted from them. The story of sheikh like whole of poem is full of symbolic aspects. In this survey with the descriptive- analytical method we compare the samples in various field of art. This survey in addition to introduce the visual examples of this story, is trying to answer the following questions: which scene of the story is used in creation of art works? To what extent is illustration consistent with the literary text? And to what extent is committed to literary text in representation of the story and its content? And to what extent did they have creativity? Results show that artists, due to their imager mind and due to the content of the story and with the aim of induction of message, the top scene of story are the most used. And also they used visualization features of their era in reinvented visual.
ملخص الجهاز:
عناصر مشترک در آثار مقتبس از صحنه شراب نوشي شيخ صنعان در ميان آثار خلق شده در حوزه هاي گوناگون هنري دوره قاجار به عناصر مشترکي ميتوان دست يافت که هنرمند آن ها را از متن داستان گرفته و به عنوان مؤلفه هاي بازنمايي شعر در تصوير گنجانده است .
ياري که در آرزوي ديدار وي سجده کردن در برابرش را وعده داده بود: گفت اگر بت روي من اينجاستي سجده پيش روي او زيباستي (عطار، ١٣٧٨: ٧٢ ) پس در ملاقات دختر ترسا در برابر وي زانو زده و اظهار زبوني و نياز ميکند: شيخ گفتش چون زبونم ديده اي لاجرم دزديده دل دزديده اي يا دلم ده باز يا با من بساز در نياز من نگر چندمين مناز از سر ناز و تکبر در گذر عاشق و پير و غريبم در نگر (عطار، ١٣٧٨: ٧٤ ) (رجوع شود به تصویر صفحه) تصوير٦: شيخ صنعان و دختر ترسا، نقاشي روي گچ ، (سيف ، ١٣٧٩: ١١٥) تصوير ٦ مربوط به اندرون تکيه هفت تنان در شيراز و متعلق به نيمه دوم قرن سيزدهم هـ.
صحنه ديدن دختر ترسا و عاشق شدن شيخ صنعان گذشته از صحنه شراب نوشي شيخ صنعان که محبوب ترين بخش اين (رجوع شود به تصویر صفحه) داستان از نگاه هنرمند دوره قاجار است ، تصوير ١ که مربوط به سقف خانه اي قديمي در کاشان است و متعلق به نيمه اول قرن چهاردهم هـ.
Survey of visual and content effects of the story of sheikh sanaan in visual arts in Qajar era Abstract: Among the genres, stories because of imagination, poetic descriptions and also due to their content always motivate imagination and the sense of beauty of artists.