خلاصة:
میدان امام (نقشجهان) اصفهان اثری است که در درون خویش چندین اثر ارزشمند تاریخی را به نمایش گذاشته است که هرکدام بارها از جنبههای مختلف بررسی گردیده و تحسین همگان را بر انگیختهاند. لیکن این میدان شگفتانگیز بهدلیل اینکه تبلور افکار و جهانبینی حاکم صفوی دوره خویش یعنی شاه عباس اول بوده دارای چنان کلیت یکپارچهایست که به طرز استادانهای این افکار درآن انعکاس یافته است. این همان معیاری است که کریستوفر آلکساندر در نظریه خویش برای یک اثر هنری برگرفته از جهانبینی و دارا بودن ساختار زنده و حیات بیان نموده است. براین اساس مقاله حاضر به بررسی تطبیقی و ویژگیهای میدان امام (نقش جهان) با خصلتهای پانزدهگانه ارائه شده از طرف آلکساندر پرداخته و نشان میدهد میدان بهعنوان یک کلیت یکپارچه و دارای ساختاری زنده نه تنها در زمان ساخت و بهرهبرداری اولیه دارای کارکردی به غایت کارا بوده،بلکه در طول زمان و بواسطه دارا بودن این خصلتها نیز به حیات و سرزندگی خویش ادامه داده است .
ملخص الجهاز:
براين اساس مقاله حاضر به بررسي تطبيقي و ويژگيهاي ميدان امام (نقش جهان ) با خصلت هاي پانزده گانه ارائه شده از طرف آلکساندر پرداخته و نشان ميدهد ميدان به عنوان يک کليت يکپارچه و داراي ساختاري زنده نه تنها در زمان ساخت و بهره برداري اوليه داراي کارکردي به غايت کارا بوده ،بلکه در طول زمان و بواسطه دارا بودن اين خصلت ها نيز به حيات و سرزندگي خويش ادامه داده است .
واژگان کليدي: ميدان امام (نقش جهان )،کريستوفر آلکساندر،کليت يکپارچه ،ساختار زنده ١ معماري شناسي | نشريه اختصاصي معماري و شهرسازي ايران مقدمه معماري به عنوان يک پديده اجتماعي خود از فرهنگ يک جامعه تاثير گرفته و پس از آن با خلق آثاري به تاثيرگذاري در آن فرهنگ ميپردازد و آئينـه اي اسـت از انديشه هاي انسان در رابطه با فضا،زيباشناسي و فرهنگ .
در اين مقالـه بـا عرضـه ايـن نظـرات و شـاخص هـا سـعي گرديده که نشان داده شود ميدان امام (نقش جهان ) اصفهان خود به عنوان يک اثر يکپارچه مبتني بر جهان بيني حاکم صفوي توانسـته اسـت بـا انطبـاق بـر تمـامي شاخص هاي پانزده گانه الکساندر بر جايگاه رفيع کيفيت در معماري تکيه زند.
در اين مقاله سعي شده است از ديدگاهي مبنايي علاوه بر وجود خصلت هاي پانزده گانه به موضوعي که در نظريه الکساندر بـه عنـوان کليـت يکپارچـه و سـاختار زنده تاکيد فراوان شده است در مورد اثري هنري چون ميدان نقش جهان به مثابه يک کليت يکپارچه پرداخته شود.