خلاصة:
قدرت در مراودهها و روابط موجود میان افراد نقش عمدهای دارد. از طریق قدرت میتوان بر رفتار پیروان
خود نفوذ یافت و استفاده از آن را ارزیابی کرد. قدرت مسئله دنیای واقعی است. رهبرانی که قدرت را
میشناسند و میدانند چگونه آن را بکار برند از کسانی که نمیدانند یا آن را به کار نمیبرند اثر بخشتر
هستند. لازم است بدانیم که برای نفوذ موفقیت آمیز در رفتار دیگران، رهبر باید از تاثیر قدرت بر شیوه های
مختلف رهبری آگاه باشد. منظور از استفاده اثر بخش از قدرت، تحت تاثیر قرار دادن رفتار دیگران به
گونهای است که با نیازهای سازمان و کارکنان سازگاری داشته باشد. بکارگیری قدرت موثر چالشی دشوار
برای مدیران، کارکنان و سازمان هاست. مطالعات بسیار زیادی درباره مشاغل و افراد مختلف نشان داده اند
مهمترین دلیل اطاعت و همراهی زیردستان، قدرت است (بطحائی، ١٣٨٥). در مشاغل مختلف ورزش نیز
منابع قدرت شخصی به ویژه قدرت تخصص در مدیران تربیت بدنی اولویت داشتند قدرت تخصص و
پاداش و اطاعت با اثربخشی و قدرت مرجعیت همبستگی بالایی داشتند. از طرف دیگر، قدرت مربی یا
معلم ممکن است با رضایت مندی ورزشکار مرتبط باشد. زیرا برخی ابعاد رضایت مندی ورزشکار شامل
رضایت از عملکرد تیمی، رضایت از عملکرد فردی، رضایت از رفتار و تعامل مربی، رضایت از آموزش و
تمرین مربی به شیوه اعمال قدرت مربی شیوه اعمال قدرت معلم بستگی دارد.
ملخص الجهاز:
از آنجا كه افراد علاقه بيشتري نشان مي دهند تا در برابر دانشمندان و متخصصاني كه مورد احترام آنان هستند، تعهد بيشتري بنمايند (و نه در برابر كسي كه مقام خود را بر قدرت مبتني بر زور متكي نموده است)، بنابراين استفاده از قدرت مبتني بر تخصص وقدرت مرجع موجب بهبود عملكرد، رضايت شغلي و تعهد بيشتر كاركنان واعضاي سازمان خواهد شد.
فلاح (1387)، در پژوهشي تحت عنوان رابطه شيوه هاي اعمال قدرت مربيان و رضايتمندي ورزشكاران زن استان مازندران، دريافت قدرت تخصص و پاداش مربي اولويت بالايي دارند و ميزان رضايتمندي ورزشكاران از رفتار و تعامل مربي، مهم تر از ساير ابعاد رضايتمندي است.
در یک پژوهش توصیفی از نوع همبستگی تعداد 178 نفر از ورزشکاران مرد را در کشور تایلند را به عنوان نمونه انتخاب و از طریق پرسشنامه های تحقیق داده ها جمع آوری شد، در نهایت با استفاده از آزمون همبستگی مشخص شد، در پژوهش خود به این نتیجه رشیدند که رضایتمندی بازیکنان با منابع قدرت مرجعیت و تخصص مربیان ارتباط معناداری دارد.
زماني فرد قدرت قانوني دارد كه به باور اعضا گروه او بايد روي رفتار آنها نفوذ داشته باشد بخاطر موقعيت آن فرد در گروه يا سازمان يا به خاطر نقش و مسئوليت ويژه آن فرد اعضاي گروه همواره معتقدند كه وظیفه آنهاست كه از شخص با قدرت قانوني تبعيت كنند حتي اگر آن قدرت وسيله اي براي محدود كردن خودشان در يك موقعيت باشد (جانسون، 2004).
در اين مورد رفتار و نگرش با اعتقادات افراد هدف و آنچه كه آنها در حال انجام دادن آن هستند مطابقت دارد و با اهداف رهبر نيز مطابق است.