خلاصة:
با توجه به اینکه جامعۀ ایران از دیرباز جامعهای دینی بوده است، باید به سهم دین در فرهنگ سیاسی کشور، به خصوص در سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی بهعنوان یکی از منابع اصلی فرهنگ توجه شود. به بیانی دیگر، بخش اعظم مبادی نظری، عقاید و باورها و سنتهای حاکم بر فرهنگ سیاسی در جمهوری اسلامی ایران، در متن تاریخ و حیات جمعی جامعۀ دینی ایرانی شکل گرفته است و همین عامل، تعیینکنندۀ بخشی از الگوهای کنش و رفتار فرهنگی-سیاسی ایرانیان در قبال سیاست و قدرت سیاسی و بهخصوص پذیرش، نقد یا نفی نظام سیاسی موجود اعم از داخلی و بینالمللی بوده است. در نوشتار حاضر که با بهرهگیری از رویکرد توصیفی تحلیلی و شیوۀ اسنادی به رشتۀ تحریر درآمده است، تلاش میشود مؤلفهها و جلوههای دینی در فرهنگ سیاسی جامعۀ ایرانی در جمهوری اسلامی در دو عرصه و سطح داخلی و خارجی تبیین و عملیاتی گردد. نتایج تحقیق نشان میدهد در عرصۀ داخلی شهادتگرایی، آخرتگرایی، انتظارگرایی، موعودگرایی و در عرصۀ خارجی جهاد و بیگانهستیزی از نشانگان و جلوههای دینی در فرهنگ سیاسی جامعۀ ایرانی بهشمار میآید.
Considering that Iranian society has long been a religious community, it should be considered the contribution of religion in the political culture of the country, especially in the years after the victory of the Islamic Revolution as one of the main sources of culture. In other words, most of the theoretical bases, beliefs and beliefs and traditions of political culture in the Islamic Republic of Iran are formed in the context of the history and social life of the Iranian religious community, and this determines the part of the patterns of Iranian cultural and political behavior and behavior in Iran; Previously politics and political power, and in particular the acceptance, critique, or negation of the existing political system, whether domestic or international. In this article, which has been written using descriptive-analytical approach and documentary style, it attempts to explain and operational the components and effects of religious culture in the political culture of the Iranian society in the Islamic Republic of Iran in two areas. The results of the research show that in the field of internal testimony, existentialism, anticipation, promiscuity and in the external arena of jihad and the alienation of religious symbols and effects in the political culture of the Iranian society is considered.
ملخص الجهاز:
به بياني ديگر، بخش اعظم مبادي نظري، عقايد و باورها و سنت هاي حاکم بر فرهنگ سياسي در جمهوري اسلامي ايران ، در مـتن تـاريخ و حيات جمعي جامعۀ ديني ايراني شکل گرفته است و همين عامل ، تعيين کنندة بخشي از الگوهاي کنش و رفتار فرهنگي-سياسـي ايرانيـان در قبـال سياسـت و قـدرت سياسـي و به خصوص پذيرش ، نقد يا نفي نظام سياسي موجود اعم از داخلي و بين المللي بوده است .
در نوشتار حاضر که با بهره گيري از رويکرد توصيفي تحليلي و شـيوة اسـنادي بـه رشـتۀ تحرير درآمده است ، تلاش ميشود مؤلفه ها و جلوه هاي ديني در فرهنگ سياسي جامعـۀ ايراني در جمهوري اسلامي در دو عرصه و سطح داخلي و خارجي تبيين و عملياتي گردد.
Samuel Huntington ديگر، در ايران سياست و مذهب با يکـديگر پيونـد عميقـي دارنـد و ايـن امـر بـر فرهنگ سياسي ايران به خصوص در سال هاي پس از پيروزي انقلاب اسلامي تـأثير فراواني داشته است .
«عزيزي» بر ايـن اعتقاد است که جوامعي همانند ايران کـه بـا تحـولات اجتمـاعي و انقـلاب دينـي روبه رو شده اند، توانسته اند زيرساخت هاي اجتماعي خود را در چارچوب فرهنـگ سياســي مقاومــت بازتوليــد نماينــد: «مــذهب مــيتوانــد نمادهــاي پرقــدرت و تعيـين کنننــده اي را در جامعــه ايجـاد نمايــد.
طي سـال هـاي پـس از پيـروزي انقلاب اسلامي به دليل رنسانس ديني و نيز به دليل پيونـد شـاخص هـاي فرهنـگ ملي و مذهبي در ايران ، واژه هايي همانند جهاد و شهادت و بـه طـور کلـي فرهنـگ شـهادت از اهميـت و مطلوبيـت والايـي در فضـاي اجتمـاعي و فرهنـگ سياسـي برخوردار شده است .