خلاصة:
مذهب و باورهای مذهبی همواره یکی از معیارهای تمایز میان فضاهای جغرافیایی بوده و نوع باورها و اعتقادات مذهبی هر منطقه جغرافیایی عاملی موثر در شکلگیری ساختارهای مختلف آن منطقه است. مذهب به عنوان یک عنصر فرهنگی، منشا ایجاد تغییر، تفاوت و تباین در مکانهای گوناگون بوده و شاید بر همین اساس برخی چالشهای مشهود دینی و مذهبی، همچون ترویج افراطگرایی در جغرافیای جهان اسلام را نیز میتوان در قالب این روند بررسی نمود. این پژوهش با بهرهگیری از اطلاعات به دست آمده از منابع کتابخانهای و تا حدودی میدانی و استفاده از روش تحلیلی- توصیفی، ضمن تبین مفاهیم مربوطه، با طرح این سوال که باورهای مذهبی چه تاثیری بر امنیت فضاهای جغرافیایی دارد؟ به واکاوی تاثیر این مولفه در امنیت حوزه سرزمینی آسیای مرکزی یرداخته، و در نهایت، نقش باورهای مذهبی را به عنوان یکی از عوامل موثر بر امنیت فضاهای جغرافیایی را با بیان رابطه مستقیم بین این دو مقوله، به اثبات رسانده است.
Religion and religious beliefs are always one of the criteria for distinguishing between geographical spaces and the type of religious beliefs and beliefs of any geographic region is an effective factor in the formation of different structures in that area. Religion as a cultural element is the source of change, difference, and contrasts in different places, and perhaps on this basis some evident religious and religious challenges, such as the promotion of extremism in the geography of the Islamic world, can also be considered in this process. This research utilizes the information obtained from library resources and, to a certain extent, the field of research and the use of analytical-descriptive methods, while clarifying the relevant concepts, by specifying the question of which religious beliefs affect the security of geographical spaces? Has examined the impact of this component on the security of the Central Asian territory and, finally, has proved the role of religious beliefs as one of the factors influencing the security of geographical spaces by expressing a direct relationship between these two categories.
ملخص الجهاز:
يکي از اين فضاهاي جغرافيايي، منطقه آسياي مرکزي است که با وجود گذشت چندين سده از ورود اسلام به آن منطقه ، به دليل شرايط حادث شده طي يک قرن اخير و قرار گرفتن تحت استيلا و حصار آهنين حکومت اتحاد جماهير شوروي و تفکرات سوسياليستي، از مباني اصيل اسلامي فاصله گرفته و به همين دليل پس از فروپاشي اتحاد جماهير شوروي و فراهم شدن فضاي باز نسبي، با فعاليت گروه هاي تندرو و راديکال اسلامي (که توسط عناصر خارجي حمايت ميشدند) باورهاي مذهبي متفاوت از آموزه هاي واقعي اسلام ناب ، در آن منطقه تبلور يافته و اين منطقه را به يکي از مراکز پرورش و صدور نيروهاي داراي تفکرات افراطي و يکي از اماکن مستعد براي ترويج و توسعه بنيادگرايي و افراطيگري ديني تبديل نموده و تهديد ناشي از شعله ور شدن اين چالش به ويژه در شرايط پس از شکست گروه هاي تکفيري در مناطق عراق و شام و از دست دادن جغرافياي خود در آن مناطق ، نمود بيشتري يافته و جمهوري اسلامي ايران نيز به موجب نگاه ويژه اقتصادي، فرهنگي و امنيتي به اين منطقه از گزند ناشي از اين موضوع در امان نبوده و اين خطر را به درستي درک نموده است .