خلاصة:
اجماع منقول از تراث مهم فقهی است که در دایره نگاه صفر و صدی حجیت و عدم حجیت به دلیل عدم کفایت ادله، محکوم به عدم حجیت است. ولی در نظر مرحوم شیخ انصاری قدس سره جایگاه ویژهای دارد. ایشان هم در مباحث اصولی این جایگاه را به خوبی نشان میدهند هم در جای جای فقه، در استنباطات خود مرهون این تراث مهم هستند. یکی از کارآییهای اجماع منقول که از بدیعیات مرحوم شیخ انصاری است جابریت آن از خبر ضعیف است. مرحوم شیخ جنبههای اصولی این مهم را درکتاب فرائد الاصول در ذیل مباحث حجیت اجماع منقول و کاربردهای آن را در لابهلای فروع فقهی بررسی کردهاند ولی آن را به صورت یک ضابطه و کارایی مستقل از اجماع منقول معرفی نکردهاند. در این نوشتار سعی شده است با بررسی مباحث اصولی مرحوم شیخ انصاری در باب اجماع منقول، مبانی نظری و تئوریک این کارآیی و با بررسی مباحث فقهی ایشان در ابواب مختلف کاربستهای این فقیه از این کارآیی به ضابطهای در این بحث نزدیک شود. در بخش اول این مقاله به بیان مبانی اصولی جابریت اجماع منقول و دفع اشکالات مطرح شده پرداخته شده و در بخش دوم دو نحوه جابریت دلالی و سندی در مباحث فقهی مرحوم شیخ بررسی شده است.
ملخص الجهاز:
در بخش اول این مقاله به بیان مبانی اصولی جابریت اجماع منقول و دفع اشکالات مطرح شده پرداخته شده و در بخش دوم دو نحوه جابریت دلالی و سندی در مباحث فقهی مرحوم شیخ بررسی شده است.
این نوشتار درصدد است با محوریت سخنان مرحوم شیخ اعظم به اهمیتی که فقها بالخصوص خود ایشان برای اجماع منقول در استنباط حکم شرعی دادهاند پرداخته و به یک ضابطه در کارایی فقهی اجماع منقول نزدیک شود.
از طرفی خود ایشان اجماع منقول به خبر واحد را بهعنوان یکی از مواد مهم مباحث فقهی معرفی میکنند و گاهی آن را تنها حجت بر حکم شرعی معرفی میکنند.
ایشان در تبیین این سیره از فقها که در بکارگیری لفظ اجماع که ظهور بالوضع آن در اتفاق جمیع علمای یک عصر است میفرمایند: «آنچه که برای فقهای امامیه ارزشمند است رسیدن به قول و رای معصوم است و مدار حجیت اجماع نیز همین است.
اجماع منقول بنابر آنچه که گذشت بیشترین دلالتی که دارد، دلالت بر اتفاق معروفین آن عصر یا ما قبل آن است و این برخلاف رای مرحوم دزفولی، عادتا ملازم با رای معصوم یا وجود دلیل معتبر در بین مجمعین نمیباشد.
مرحوم شیخ اعظم قدس سره با توجه به آنچه که در بخش اول مطرح شد اجماع منقول را موجب یک ظن قوی برای مجتهد دانستند؛ اما آنچه در این بخش بررسی میشود، یکی از کاربستهای ایشان از این ظن قوی در مباحث فقهی است.
مرحوم شیخ اعظم اجماع منقول از مرحوم کرکی و حلی را جابر این ضعف میداند و این روایت را مستند خود برای اثبات حرمت نجش قرار دادهاند.