ملخص الجهاز:
"از آنجا که استاد مطهری این مسئله را به طرز شایستهای تبیین نموده است آرای ایشان را به صورت خلاصه و گویا یادآور میشویم: استاد مطهری در کتاب«انسان و ایمان»نیازمندی انسان به دین و ایمان دینی را از طریق نیازمندی او به مکتب و ایدئولوژی جامعه و کامل تبیین کرده است نتیجه آن بحث این است که انسان،هم از نظر زندگی فردی و هم از نظر زندگی اجتماعی به مکتب و ایدئولوژی جامع و کاملی نیازمند است که بتواند خطوط و اصول کلی حاکم بر زندگی انسان را در راستای سعادت و کمال او روشن سازد،و از طرفی از چنان ویژگیای برخوردار باشد که ایمان راسخ انسان را نیز برانگیزد و مورد اعتماد کامل او قرار گیرد.
ولی آیا انسان در مسایل و طرحهای کلی مربوط به زندگی فردی خود نیز با استفاده از عقل و تفکر خود و دیگران میتواند طرح لازم و مناسبی را برای زندگی خود تهیه و سپس اجرا نماید،یا اینکه در این امور که مصالح و مفاسد کلی زندگی فردی او را دربرمیگیرد به هدایت و راهنمایی نیروی برتر از عقل و تجربهء بشری نیازمند است؟ استاد مطهری در اینباره شق دوم پرسش مزبور را برگزیده و به دو دلیل عقل بشر را برای تشخیص مصالح و مفاسد کلی حیات فردی بشر کافی نمیداند،یکی ناشناخته بودن بشر برای او چنانکه برخی از متفکران به این مطلب تصریح کردهاند، گذشته از این،شناخت مصالح و مفاسد کلی زندگی انسان در گروه شناخت کامل سعادت و شقاوت بشر است،و این مطلب از معضلاتی است که هنوز فلاسفه به رأی یکدست و مورد وفاقی نرسیدهاند."