خلاصة:
روششناسی یک علم ابزاری است که به اعتبار شرایط امکان آن،از دو جهت محدودیت دارد: 1.نسبت با نوع معرفتشناسی؛2.نسبت با ماهیت موضوع.بنابراین،میتوان گفت که معرفت- شناسیها،جهانبینیها و،بهطور کلی،نظام دانایی در هر تمدنی،مبنای روش اندیشه و زندگی یک قوم بهطور عام،و زندگی سیاسی آنان بهطور خاص،را تشکیل میدهند.دانش سیاسی دوره میانه اسلام نیز از نظام معرفتی ویژهای پیروی میکند و البته اندیشه در باب امر سیاسی در دنیای اسلام هم برمبنای همان نظام عام دانایی استوار است.این دانش دارای ویژگیهایی همچون نظام فطرت، ضرورت وحی و نبوت،بنیاد شرعی عقل و فلسفه،بنیاد عقلی و فلسفی شریعت،جهان نص،تقدیم نص و رواج فقه سیاسی میباشد.در این مقاله به اجمال،به این دو نکته،یعنی نسبت روششناسی اندیشه سیاسی دورهء میانه اسلامی با معرفتشناسی از یک سو،و با ماهیت موضوع سیاست از سوی دیگر،اشاره شد و تلاش کردهایم نتایج منطقی این نوع از نسبت و رابطه را در عمل سیاسی مسلمان دورهء میانه تحلیل کنیم.
ملخص الجهاز:
"اسلام نیز از نظام معرفتی ویژهای پیروی میکند و البته اندیشه در باب امر سیاسی در دنیای اسلام
از این نویسنده تاکنون مقالات زیر در مجموعهء دانشکده حقوق و علوم سیاسی منتشر شده است:
اسلام از یک سوی،و ماهیت سیاست و اندیشه سیاسی در این دوره از سوی دیگر،
درآمدی ضروری بر مطالعه روششناسی اندیشه سیاسی در اسلام دوره میانه است.
اندیشهء سیاسی در دورهء میانهء تمدن اسلامی نیز دقیقا چنین وضعیت و مختصاتی
اسلامی و درک روششناسی حاکم بر این نظام اندیشه برای اکنون و امروز ما صرف
سیاسی در دورهء میانه،و دوم؛گزارش میزان حضور و تأثیر این نظام اندیشه در اکنون و
دانش سیاسی دورهء میانه از نظام معرفتی ویژهای پیروی میکند و برمبنای همان
وقتی سخن از فلسفهء اسلامی به میان میآید،منظور از این عنوان دقیقا آن است که
در زیر به برخی دلایل معرفتشناسی این پدیده اشاره میکنیم و نگاه مختصات عمومی اندیه و روششناسی اندیشهء سیاسی در دورهء میانه را،به
در چنین فضای فکری که همه نیروها و نهادها بر محور دین قرار داشت،«حضور»و عمل نصوص دینی در زندگی و اندیشهء سیاسی نیز ناگزیر
افکار سیاسی دورهء میانه بهطور بنیادین از تعامل شریعت و نظم سلطانی زاده و پرورده شده است.
است که میتوان به ماهیت اندیشه و روششناسی اندیشهء سیاسی در دورهء میانهء اسلام
است که نیروی محرکه و سیمای عمومی امر سیاسی در دورهء میانه را شکل داده،و در
گفتیم که اندیشهء سیاسی دورهء میانه به مثابه«یک امر واقع»،پدیدهای است که در
تأکید بر این پدیدهء واژگونسازی در فهم اندیشهء سیاسی دورهء میانه اهمیت خاصی"