خلاصة:
در حکومت اسلامی، تصدی همه پستها و مناصب؛ به ویژه آنهایی که به سیاستگذاریها و تصمیمگیریهای کلانِ نظام اسلامی مربوط میشود، بایستی بر اساس اصل شایستهسالاری صورت پذیرد و ترتیبی اتخاذ شود که شایستهترینها در این مناصب قرار گیرند. از منظر اسلامی، شایستگی را میتوان مرکّب از دو مؤلفۀ اصلی تقوا و تخصص دانست. بر این اساس، رعایت و حاکمیت اصل شایستهسالاری در حکومت اسلامی ایجاب میکند برای ورود افراد به جایگاههای مهم سیاستگذاری و تصمیمگیری، نظامی طراحی شود که از میان افراد واجد صلاحیت، حتیالمقدور با تقواترین و متخصصترین (شایستهترین) آنها در آن منصب قرار گیرد. این مقاله با مراجعه به اسناد و با روش توصیفی ـ تحلیلی، تلاش کرده است این مسأله را در جمهوری اسلامی ایران مورد بررسی قرار دهد. این بررسی که در دو بعد نظری و عملی صورت گرفته است، اجمالاً نشان میدهد که با سازوکارها و نظام موجود در این زمینه، نه به لحاظ نظری و نه در اجرا و عمل، هیچ تضمین و اطمینانی وجود ندارد که اصل شایستهسالاری مورد نظر اسلام، جامۀ عمل پوشیده و محقق گردد.
In the Islamic government, taking up posts and positions, especially those which are concerned with large- scale policy-makings and decision-makings, must be done on the basis of the principle of meritocracy, and arrangements have to be made for the meritocratic people to hold posts and positions. From the Islamic perspective, meritocracy can be thought of as comprising two main elements: piety and specialty. Accordingly, applying the principle of meritocracy in the Islamic government requires that a system should be devised by which only those who are the most devout and who have the necessary specialty (the most deserving people) to take up various positions. Referring to the relevant documents and drawing upon the descriptive- analytic method, the article attempts to study the issue in question in the Islamic Republic of Iran. This study which has been conducted both theoretically and practical, shows in brief that with the existing mechanism and system, there will be no guarantee that the principle of meritocracy which is favored by Islam can be applied both in theory and in practice.
ملخص الجهاز:
در هر صورت، گرچه نویسندگان و صاحبنظران، تعریفهای مختلفی را برای شایستهسالاری ذکر کردهاند، اما همچنان که در بسیاری از این تعاریف دیده میشود، اجمالاً میتوان گفت مقصود از شایستهسالاری، حاکمیت نظام و سیستمی است که در آن، گزینش و بهکارگماری و نصب و عزل افراد در امور مختلف، بر اساس ویژگیهایی از قبیل دانش، تجربه، توانایی، تعهد، کاردانی و لیاقت آنان صورت پذیرد و در یک کلمه، صلاحیت و شخصیت ذاتی خود افراد و ضوابط، ملاک و معیار قرار گیرد، نه آن که به جای ضوابط، روابط تعیینکنندۀ جایگاهها باشد و عواملی همچون پول و ثروت، قدرت و مکنت و نسبتهای خانوادگی، قومی، حزبی و جناحی مد نظر قرار گیرد.
)، به نظر میرسد به لحاظ بحث فعلی ما (طراحی سیستمی که به انتخاب شایستهترینها منجر شود)، علاوه بر آن که از ناحیه نامزدها امکان ورود افرادی با شایستگی (تقوا و تخصص) کمتر و پایینتر وجود دارد، مردم و رأیدهندگان نیز میتوانند و دستشان باز است که به هر دلیلی، کسانی را برگزینند که در مقایسه با سایر نامزدها شایستگی (تقوا و تخصص) پایینتر و کمتری دارند (همچنان که در بخش بررسی مسأله به لحاظ عملی، اشاره خواهیم کرد، اتفاقاً در موارد متعددی شاهدیم که همین امر ـ یعنی انتخابشدن افرادی که نسبت به نامزد یا نامزدهای دیگر شایستگی کمتری دارند ـ در عمل اتفاق میافتد).